پاسخ امام (ره) به پاپ:مدارس تبشیری نظیر لانه جاسوسی است
لکن اگر ما فهمیدیم که در ایران مدارسطور دیگرى هست، آنجا هم نظیر همان لانه جاسوسى است، نمىتوانیم تحمل کنیم که در مملکت ما به اسم تعلیم و تربیت و به اسم مدارس، یک امور دیگرى انجام بگیرد.
به گزارش انجمن رهپویان هدایت: حضرت امام(ره)در پاسخ به پاپ ژان پل در مورد بازگشایی موسسات تبشیری بعد از انقلاب آن ها را هم پایه لانه جاسوسی تلقی کرد و فرمود این دفعه دومى است که آقاى پاپ براى من کاغذ مىدهند و اشخاص را مىفرستند؛ دفعه اول براى آن لانه جاسوسى بود که جوانهاى عزیز ما اطلاع پیدا کردند که این مرکزى که در ایران به اسم سفارت امریکا هست سفارتخانه نیست، و اشخاصى که در آنجا هستنداشخاص دیپلمات نیستند، بلکه جاسوسانى هستند که در یک مرکز جاسوسى متمرکز هستند و براى ضرر ملت ما و کشور ما در آنجا مجتمع هستند، و آقاى پاپ شاید ندانسته توصیه کردند براى آنها، و من در آن وقت مفصل تنبهاتى به ایشان دادم. و این دفعه براى مدارس خودشان به اسم «مدرسه اندیشه» کاغذ نوشتهاند و رسول فرستادهاند واز ما سفارش خواستهاند براى اینکه مدارسشان در اینجا باشد. ما با نصارا و با یهود و با سایر اقشار ملتها هیچ دشمنى نداریم، و از مدارس به هیچ وجه جلوگیرى نمىکنیم، مادامى که مدرسه باشد وبراى تعلیم وتعلم باشد؛ حالا چه تعلیم و تعلم دستورات مسیح- علیه السلام- یا دستورات دیگران؛ لکن اگر ما فهمیدیم که در ایران مدارس طور دیگرى هست، آنجا هم نظیر همان لانه جاسوسى است.
بنا بر این گزارش همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) فعالیت اردوگاه صلیبی در داخل کشور با مانعی بسیار مستحکم برخورد کرد. جمهوری اسلامی به محض تثبیت جایگاه خود مبارزه با اباحیگری و مسیحیت صهیونیستی که در دوره پهلوی به شدت در ایران فعالیت میکردند را دنبال کرد. پس از برخورد با نهادها و موسسات تبشیری فعال در کشور پاپ ژان پل دوم نامهای به رهبر کبیر انقلاب امام خمینی (ره) نوشت و درخواست ادامه فعالیت این موسسههای صلیبی را نمود. نامه را اسقف کاپوچی تقدیم امام کرد. پاسخ صریح پیر جماران به این درخواست بسیار جالب توجه است. این فراز از سخنان امام نشان میدهد خطر آموزشگاههای تبشیری مسیحیت صهیونیستی به اندازه خطر لانه جاسوسی است.
ضمن عرض تسلیت به مناسبت فرا رسیدن بیست وپنجمین سالروز رحلت ملکوتی آن یار سفر کرده متن این پیام ُبه صورت کامل منتشر می شود.
بسم اللَّه الرحمن الرحیم.
درخواست پاپ براى آزادى جاسوسان و ایجاد «مدرسه اندیشه»
این دفعه دومى است که آقاى پاپ (1) براى من کاغذ مىدهند و اشخاص را مىفرستند؛ دفعه اول براى آن لانه جاسوسى بود که جوانهاى عزیز ما اطلاع پیدا کردند که این مرکزى که در ایران به اسم سفارت امریکا هست سفارتخانه نیست، و اشخاصى که در آنجا هستند اشخاص دیپلمات نیستند، بلکه جاسوسانى هستند که در یک مرکز جاسوسى متمرکز هستند و براى ضرر ملت ما و کشور ما در آنجا مجتمع هستند، و آقاى پاپ شاید ندانسته توصیه کردند براى آنها، و من در آن وقت مفصل تنبهاتى به ایشان دادم. و این دفعه براى مدارس خودشان به اسم «مدرسه اندیشه» کاغذ نوشتهاند و رسول فرستادهاند واز ما سفارش خواستهاند براى اینکه مدارسشان در اینجا باشد. ما با نصارا و با یهود و با سایر اقشار ملتها هیچ دشمنى نداریم، و از مدارس به هیچ وجه جلوگیرى نمىکنیم، مادامى که مدرسه باشد وبراى تعلیم وتعلم باشد؛ حالا چه تعلیم و تعلم دستورات مسیح- علیه السلام- یا دستورات دیگران؛ لکن اگر ما فهمیدیم که در ایران مدارسطور دیگرى هست، آنجا هم نظیر همان لانه جاسوسى است، نمىتوانیم تحمل کنیم که در مملکت ما به اسم تعلیم و تربیت و به اسم مدارس، یک امور دیگرى انجام بگیرد. و البته این با دولت است که در این موضوع تأمل کند و این موضوع را درست بررسى کند؛ چنانچه مدارس، مدارس هستند، براى تعلیم و تربیت هستند، هیچ ممنوعیتى ایجاد نخواهد شد، و چنانچه خداى نخواسته این مدارس هم یک وضع دیگرى دارند و به اسم مدارس هستند، آن هم ملت ما تحمل نمىکند و ما نمىتوانیم تحمل کنیم ..
سکوت پاپ و دنیاى مسیحیت در قبال ظلمها و جنایات.
و من باید این مطلب را براى آقاى پاپ به وسیله شما پیام بدهم که شما آیا از اوضاع این امریکا و این اشخاصى که خودشان را منتسب کردهاند به مسیحیت بىاطلاع هستید، یا اینکه مطلع هستید و بدون اینکه توجهى به آن بکنید از آن مىگذرید؟ آیا شما مطلع هستید که ما پنجاه سال در تحت سلطه انگلیس و امریکا تمام هستىمان به باد رفت؟ شما توجه دارید به اینکه کشور ما در تحت سلطهاى که توسط رضاخان، انگلیسها به ما تحمیل کردند، و توسط محمدرضا که انگلیسها و امریکایىها و شوروىها به ما تحمیل کردند، اینها چه کردند با مملکت ما، با کشور ما؟ شما آیا داد مظلومها را هیچ وقت بنایتان هست که گوش کنید؟ یا همان فریاد ظالمها را به آن ترتیب اثر مىدهید؟ شما مىدانید که با این جوانهاى ما، با این دخترها و پسرهاى دانشجوى ما الآن امریکا چه مىکند، و پلیس امریکا با آنها چه کرده است؟ مىدانید که خائنهایى که مىخواستند در امریکا بر ضد کشور مظلوم ما میتینگ بدهند و تظاهر کنند، پلیس امریکا حمایت از آنها کرد و آنها کارهاى خودشان را کردند، و وقتى دانشجویان مسلمان ما مىخواستند آنها هم یک تظاهرى بکنند و مظلومیت ملت ما را برسانند، پلیس امریکا چه کرد با آنها؟ آیا آقاى پاپ مىدانند که الآن جوانهاى ما در غل و زنجیر با دندههاى شکسته، بعضى در حال بیهوشى هستند و دخترهاى جوان ما در حبس، در غل و زنجیر هستند و بعضى در حال بیهوشى؟
ایشان این مسائل را اصلًا توجه به آن دارند؟ توجه به این دارند که حضرت مسیح- علیه السلام- با بشر چه جور بود، و شما که مدعى نیابت از او هستید توجه به این مسائل هیچ نمىکنید؟ کاش یک پیکى هم براى کارتر ایشان مىفرستادند. کاش شما را مىفرستادند با یک نامهاى پیش کارتر که با این جوانهایى که مىخواهند احقاق حق بکنند، مىخواهند مظلومیت ملت ما را اظهار کنند، آنها را گرفتهاند و از حبسى به حبس دیگر مىبرند و دست و پاى آنها را غل زدهاند، زنجیر زدهاند ودندههاى آنها را شکستهاند با چکمه، و الآن هم آنها در زیر زنجیر آنها و در زیر چکمه دژخیمان کارتر و امریکا از بین دارند مىروند. من چطور جواب ملت را بدهم که ملت ما اگر بگویند که این روحانیت مسیح در خدمت ابرقدرتهاست، ما چطور جواب آنها را بدهیم؟ من متأسفم که نمىتوانم جواب اینها را بدهم؛ براى اینکه اگر من بخواهم دفاع کنم از روحانیت مسیح، علایمى که در کار است، شواهدى که در کار است، ملت ما براى ما آن شواهد را به رخ ما مىکشند. چرا باید ایشان در این مدت طولانى که ما در زیر رنج بودیم، و جوانهاى ما را در خیابانهاى ایران مىکشتند، و خون آنها را روى اسفالتها جارى مىکردند، ایشان یک کلمه سفارش اینها را نکند؟ این تبعیض را چرا ایشان قائل هستند؟ مگر حضرت مسیح تعلیماتش تعلیمات تبعیضى است؟ مگر حضرت مسیح با یک طایفه خوبند و آن ثروتمندان، و با طایفه دیگر بد هستند و آن مظلومان و اشخاصى که بیچاره و فقیر هستند که شما دارید این کار را مىکنید؟.
وظیفه پاپ و دنیاى مسیحیت در دفاع از مظلومین.
من مىدانم که مذهب مسیح این نیست، و هرکس که دنباله مسیح باشد باید حامى مظلومان باشد، و باید با ابرقدرتها مقابله کند، همان طورى که کسى که تابع مذهب اسلام است باید با ابرقدرتها مخالفت کند، و مظلومان را از زیر چنگال اینها بیرون بیاورد. چرا باید آقاى پاپ احوالى از این دخترها و پسرهایى که امروز، الآن که من دارم با شما صحبت مىکنم، در حبسها و زنجیرها و گرفتاریها و شکنجهها به سر مىبرند، ایشان یک کلمه راجع به این مسائل صحبت نکند؟ چرا نباید به این اشخاصى که خودشان را مسیحى مىدانند و خودشان را اهل کلیسا مىدانند یک کلمه نگویند که شما که مسیحى هستید چرا این کارها را مىکنید؟ من جواب این مظلومها را چه بدهم؟ اینها که به ما اشکال مىکنند که شما طرفدار روحانیت هستید، و این روحانیت هیچ کلمهاى در مقابل قدرتهاى بزرگ و ظلمهایى که بر مردم مىشود، بر مظلومین مىشود، حتى ظلمهایى که بر خود اشخاصى که در امریکا هستند مىشود، یک کلمه صحبت نمىشود، و یک پیام فرستاده نمىشود، و یک رسول فرستاده نمىشود؛ لکن وقتى که یک لانه جاسوسى را ما مىگیریم که جاسوسیّتش مسلّم است، ایشان رسول مىفرستند ونامه مىفرستند، و حالا هم که مدارس اینجا، مدارس علمىشان اینجا هست، و اشخاص مىگویند- من این را مطلع الآن نیستم- اشخاص که رفتهاند و دیدهاند مىگویند اینجا هم مرکز تعلیم و تعلم نیست، بلکه مرکز دیگرى است، ایشان حالا باز نامه فرستادهاند و سفارش کردهاند. مگر ما با علم مخالفیم؟ مگر ما با تعلیمات مخالفیم؟ مگر ما با مدارس مخالفیم؟ با مدارس نصارا، با مدارس زرتشتى، با مدارس یهود ما کى مخالف هستیم؟ اما اگر مدارس جور دیگرى باشند، ما نمىتوانیم تحمل بکنیم. ایشان باید اول ببینند این مدارس چه بوده؛ بفرستند اشخاص را مشاهده کنند که این مدارس چه وضعى داشته است که دولت ما نتوانسته تحمل کند. و البته این با دولت است، لکن آنچه که من به شما مىگویم که به آقاى پاپ بگویید این است که شما رویه خودتان را که روحانى هستید عوض کنید، و با مظلومین و با اشخاصى که زیر چکمه امریکا دارند از بین مىروند، و با این دختر و پسرهاى جوان ما که الآن در حبسهاى امریکا به سر مىبرند، و آنها را از یک حبسى به حبس دیگر، و اخیراً در یک سلولهاى منفرد آنها را حبسى کردهاند، بپرسند چرا این کار شده است. چرا گوشمان نمىشنود یکوقت از آقاى پاپ که طرفدارى مظلومینى که مال ایران هست، یا افرادى که در خود مملکت امریکا هست و تحت ظلم و شکنجه هستند، یک بازخواستى نمىکند؟ شما از قول من به ایشان سلام برسانید و بگویید که این رویه را طرد بکنید. شما طرفدار مظلوم باشید. شما طرفدار باشید از اشخاصى که چپاول شدهاند، مظلومند، زیر چکمه هستند. شما از این جوانها و دخترها و پسرهاى ما که الآن در زیر چکمه دژخیمان امریکا هستند طرفدارى کنید. به این اشخاصى که اظهار تبعیت از شما مىکنند دستور بدهید که اینها را رها کنند. ما نمىتوانیم دیگر زیر بار امریکا برویم.
امریکا اگر تمام افراد ما را هم از بین ببرد، دیگر نمىتواند در اینجا بیاید منافع خودش را جبران کند و منافع خودش را تأمین کند و ملت ما را به ستم و زور در تحت شکنجه و اختناق قرار بدهد. امریکا باید این را بداند که دیگر گذشته است از اینکه او خیال بکند که مىتواند باز در ایران با این شیطنتها برگردد، و آقاى پاپ هم سفارش کند به این امریکا که نکنند اینطور با بشر، اینطور دژخیمى نکنند با بشر، اینطور ظلم نکنند به بشر. بشر اشخاصى هستند که عباداللَّه هستند، بندگان خدا هستند، با بندگان خدا اینطور نکنند، اینقدر ظلم نکنند، اینقدر ستم نکنند. من امیدوارم که آقاى پاپ به وظیفه دینى خودشان به وظیفه مسیحیت خودشان عمل کنند، و این کارهایى که دژخیمان امریکا مىکنند و پلیس امریکا مىکنند جلوگیرى کنند. و ما در مقابل امریکا ایستادهایم تا آخر، و نخواهیم گذاشت امریکا باز برگردد، یا آن اشخاصى که تبع او هستند برگردند. و ملت ما تا آخر نفَس براى دفاع از حق حاضر است و تحت بار ظلم نخواهد رفت ..
- والسلام على من اتبع الهدى.
صحیفه امام (ره)، ج13، ص67-71