چرا عابدینی برای آمریکا مهم است؟+عکس
این اظهارات وندی شرمن در بخشی از نطق توهین آمیز به ملت ایران است:
(ما همچنان به تلاشهای خود برای آزادی سعید عابدینی و امیر حکمتی ادامه میدهیم و میکوشیم رابرت لوینسون را به خانه بازگردانیم. ما از اظهارات ظریف، وزیر امور خارجه ایران، که اعلان کرد احتمال دارد عابدینی و حکمتی بخشیده شوند، استقبال میکنیم و امیدواریم که اخبار بیشتری در این باره به ما برسد. ما مکرر از دولت ایران درخواست کردیم تا به ما در یافتن لوینسون کمک کند و از مقامات این کشور درخواست کردیم تا اجازه دهند مقامات سفارت سوئیس در تهران از سلامت حکمتی و عابدینی اطمینان حاصل کرده و به آزادی آنها کمک کنند. خبردار شدهایم که عابدینی به زندان رجایی شهر منتقل شده است. ما از مقامات ایرانی درخواست کردهایم تا نگرانیها ما را در مورد سلامت وی و شرایط زندان او برطرف ساخته و او را به زندان اوین بازگردانند.
رئیس جمهور اوباما در گفتگوی تلفنی خود با رئیس جمهور روحانی در 27 سپتامبر، این سه مورد را مطرح کرد. وزیر امور خارجه نیز به طور مستقیم با ظریف وزیر امور خارجه ایران، در آخرین دیدار خود با وی در این مورد صحبت کرد. در حاشیه مذاکراتمان در ژنو، این سه مورد را به مقامات ایران یادآور شده و از ایشان خواستم تا نگرانیهای ما را مد نظر قرار دهند. همچنین این موضوع را با شرکای بینالمللی خود در میان ساختهایم تا ایشان نیز به طور مستقیم با ایران در این باره وارد مذاکره شوند. تلاش خود را تا زمان آزادی این افراد و بازگشت به وطنشان، ادامه میدهیم. این افراد همچنان در صدر اولویتهای آمریکا قرار دارند و همچنان فشار خود به دولت ایران را افزایش میدهیم تا اقدام لازم در جهت آزادی ایشان را ترتیب دهد.)
با توجه به این اظهار نظر ها سوال اصلی این است که افرادی نظیر سعید عابدینی که سابقه فرقه سازی و راه اندازی کلیساهای خانگی و به دام انداختن بسیاری از جوانان این مرزوبوم به جریان های کاذب دینی و فرقه های نوظهور هستند چه اهمیتی برای آمریکایی ها دارند؟
وبلاگ رهپویان هدایت با توجه به رسالتی که برای خود فرض می داند و بر اساس مستنداتی به دنبال پاسخ گویی به این سئوالات است.
سعید عابدینی که به دلیل مشکلات خانوادگی و برای فرار از از معضلات اجتماعی خود مسیحیت را به عنوان راهی برای رسیدن به اهداف شومش انتخاب کرده بود هیچ گاه به دنبال پذیرش یک دین به معنای واقعی نبوده است. این گفته از آن جا روشن می گردد که عابدینی به محض پذیرش مسیحیت کلاس های خصوصی بسیاری را در نقاط مختلف برگزار می کرده که اکثر شرکت کنندگان آن کلاس ها را خانم های جوان تشکیل می دادند و او متاسفانه با بسیاری از این دختران جوان که به امید رهایی از معضلات اجتماعی خود به او پناه بردند آنها را به روابط جنسی با خود سوق می داد سوال اساسی این جاست که یک چنین شخصیتی اصولا به دنبال یافتن زندگی الهی است یا کام یابی مطامع خود؟
اما رفتار عابدینی به این نقطه ختم نمی شود به طوری که وی در صدد ایجاد یک جریان زیر زمینی به نام کلیسای خانگی در ایران می افتد. به طوری که وی بیش از 100کلیسای خانگی در ایران راه اندازی کرده و به سرکرده یک فرقه تبدیل می شود.
وی هم چنین برای گسترش فعالیت های خود اقدام به راه اندازی پرورشگاه های مختلف می نماید تا از این طریق بتواند بر روی پروژه تغییر نسل در ایران که جزو برنامه های سازمان ایلام است کار نماید.
سوال اساسی این جاست که اگر عابدینی به دنبال یافتن راه خدایی بود چه نیازی به راه اندازی کلیساهای خانگی داشت و چگونه دقیقا در پروژه سازمان ایلام گام بر میدارد؟ در حالی که به گفته سایت های تبشیری در ایران به ازای هر500 نفر مسیحی کلیسا وجود دارد. با چنین وضعیتی چه نیاز به تاسیس کلیسای خانگی است.
نغمه شریعت پناهی همسر عابدینی چه نقشی در اجرای برنامه های او داشته است؟ مگر خانواده نغمه شریعت پناهی از جمله هرمز شریعت پناهی که امروزه به عنوان یک کشیش مطرح است جزو سازمان منافقین نبودند؟ چه رابطه ای بین سازمان های تبشیری و سازمان منافقین وجود دارد؟
چرا سعید عابدینی در اولین گام یافتن حقیقت وارد پروتستانی می شود که ساختار تشکیلاتی دارد؟
در مطالب بعدی یافتههای خبرنگار رهپویان هدایت پیرامون ماهیت سعید عابدینی منتشر خواهد شد.
عابدینی در حلقه شاگردان کلیسای خانگی