چند همسری؛ واجب در کتاب مقدس و نظام مند در اسلام!! (بخش اول)
در حالی که در اسلام، اصل بر تک همسری است، در کتاب مقدس چند همسری ستوده شده است و حتی در مواردی وجوب آن برداشت می شود.
کتاب مقدس در ضمن بیان وقایع و شرح حال پیامبران ، اشاراتی به چند همسری کرده است و در عین حال هیچ گونه منعی از آن به عمل نیاورده است.
در سفر تثنیه کتاب مقدس باب 21 جملات 15 تا 17 آمده است:۱۵ و اگر مردی را دو زن باشد یکی محبوبه ویکی مکروهه، و محبوبه و مکروهه هر دو برایش پسران بزایند، و پسر مکروهه نخست زاده باشد،
۱۶ پس در روزی که اموال خود را به پسران خویش تقسیم نماید، نمی تواند پسر محبوبه را برپسر مکروهه که نخست زاده است، حق نخست زادگی دهد.
۱۷ بلکه حصهای مضاعف ازجمیع اموال خود را به پسر مکروهه داده، او رانخست زاده خویش اقرار نماید، زیرا که او ابتدای قوت اوست و حق نخست زادگی از آن اومی باشد.
در سفر خروج کتاب مقدس باب 21 جمله 10، نیز به مساله تعدد زوجات اشاره شده است : 10- اگر زنی دیگر برای خود گیرد، آنگاه خوراک و لباس و مباشرت او را کم نکند.
در سفر پیدایش باب 28 جمله 9 هم آمده است:پس عیسو نزد اسماعیل رفت، و محلت، دختر اسماعیل بن ابراهیم را که خواهر نبایوت بود، علاوه بر زنانی که داشت، به زنی گرفت.
درباره حضرت ابراهیم علیه السلام و همسران او نیز در کتاب پیدایش کتاب مقدس باب 16 جملات 1 تا 3 آمده است:۱ و سارای، زوجه ابرام، برای وی فرزندی نیاورد. و او را کنیزی مصری، هاجر نام بود.
۲ پس سارای به ابرام گفت: «اینک خداوند مرا از زاییدن باز داشت. پس به کنیز من درآی، شاید از او بنا شوم.» و ابرام سخن سارای را قبول نمود.
3 و چون ده سال از اقامت ابرام در زمین کنعان سپری شد، سارای زوجه ابرام، کنیز خود هاجر مصری را برداشته، او را به شوهر خود، ابرام، به زنی داد.
از جمله مصداق های دیگر چند همسری در کتاب مقدس، می توان به دو زن به نام های فننه وحنا اشاره کرد که همزمان، همسر مردی به نام القانه بودند.
در ایام داوران که قوم بنی اسرائیل بعد از یوشع کم کم به انحطاط کشیده شده بود و خدا را فراموش کرده بودند مردی به نام القانه زندگی می کرد که دو زن داشت یکی فننه و دیگری حنا.
القانه، حنا را بیشتر از فننه دوست می داشت، زیرا حنا دارای کمالات معنوی و زنی خوش اخلاق و مهربان بود ولی تنها مشکلی که داشت این بود که بچه دار نمی شد.
در مقابل او فننه زنی خودخواه و بسیار حسود بود، به طوری که از هر موقعیتی برای رنجاندن حنا استفاده می کرد و عدم باروری او را به رخش می کشید، بنابراین حنا بسیار آزرده خاطر گشته و افسرده بود، اما هیچ گاه خدا را فراموش نمی کرد،
القانه هم وقتی همسر خود را چنین می بیند و به او می گوید که من برای تو 10 پسر هستم پس غصه نخور، بدترین روزها برای حنا زمانی بود که خانواده ها باهم برای مراسم جشن و قربانی به شیلوه می رفتند.
فننه زنی ناراضی و شاکی بود و مشکل بزرگ او این بود که به جای شکرگزاری نسبت به این موضوع و سپاس خداوند برای داشتن فرزندان زیاد، با حسادتی که داشت حنا را مورد تمسخر قرار می داد و او را اذیت می کرد.
کار او تا آنجا ادامه داشت که باعث شد، حنا بسیار آزرده گشته و در یکی از روزها با حالتی ناراحتی بسیار از خدا طلب فرزند می کند و وعده می دهد که اگر دارای فرزند شود و او را به خدمت خدا خواهد گماشت.
خدا نیز این خواسته را برآورده می کند و او دارای پسری می شود که نام او را سموئیل به معنی مسموع خدا می گذارد که حنا نیز او را به خدمت خدا می گمارد و سموئیل به خاطر اینکه مادرش ایمان داشت، در کوه سخن می گفت و همه فهمیدند که او نبی است، سموئیل قدرت دوباره را به اسرائیل برگرداند و هرگز دعا را ترک نکرد، خداوند به حنا 5 فرزند دیگر نیز عطا می کند.
خین کارسن در کتابش نسبت به ازدواج مجدد القانه نقد وارد کرده و هر سه نفر (القانه، حنا و فننه) را مورد توبیخ قرار داده است و مشکلات ایجاد شده در زندگی آنها را به پای ازدواج دوم القانه گذاشته است و در استدلال خود به 3 فراز از کتاب مقدس اشاره کرده است.
1- سفر پیدایش 2 : 18 -و خدا گفت خوب نیست که آدم تنها باشد پس برایش معاونی موافق می سازم
2- متی 19 : 4-6 : او در جواب ایشان گفت «مگر نخوانده اید که خالق در ابتدا ایشان را مرد و زن آفرید و گفت از این جهت مرد، پدر و مادر خود را رها کرد، به زن خویش بپیوندد و هر دو یک تن خواهند شد، بنابراین بعد از آن دو نیستند بلکه یک تن هستند، پس آنچه را خدا پیوست انسان جدا نسازد.
3- اول قرنتیان 7 : 2 -لیکن به سبب زنا هر مرد زوجه خود را بدارد و هر زن شوهر خود را بدارد.
باید توجه داشت که هیچکدام از این دلایل حتی با توجه به خود کتاب مقدس، هم نمی تواند به عنوان مدرکی بر نقد و نادرست دانستن ازدواج با بیش از یک زن تلقی شود.
زیرا در مورد سفر پیدایش که صرفا سخن درباره بخشیدن حوا به آدم و نیاز آدم به معاونی برای او می باشد و در متی هم از طلاق نفی و تحذیر داده شده و ربطی به داشتن چند زن همزمان ندارد.
و در مورد اول قرنتیان هم دلیل و بهانه مجاز برای طلاق دادن ذکر شده و بنابراین این دلایلی که خین کارسن برای توبیخ القانه به خاطر ازدواج مجدد و نیز نهی از چند همسری ذکر کرده، هیچکدام، حتی از منظر خود کتاب مقدس، هم نمی تواند دلیل قانع کننده ای باشد.
ادامه دارد...