نکات مهمی برای تمیز حق از باطل / بخش دوم
عرفان حقیقی و عرفان اسلامی، عرفانی است که فرد را بیشتر به ولایت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و به توحید و وجود حضرت حق جل و اعلی نزدیک تر می کند. عرفانی و معنویتی که فرد را به مرز خلوص، تقوا و نفی خودبینی می کشاند و جز خدا نمی بیند.
این معنویت اصیل و عرفان حقیقی دارای شاخصه هایی است که برای تمیز دادن از شبهمعنویتهای دروغین این سال ها به اهم آن در چند شماره اشاره می شود و بخش دوم از این مطلب اکنون مقابل دیدگان شماست.
شریعت گرایی؛ از آن جهت که انسان به وسیله شریعت است که راه درست را می یابد و به سرچشمه وحی و رضایت پروردگار عالم خود را می رساند، یکی از مهم ترین نمادها و نشانه های عرفان حقیقی در شریعت گرایی است. درست در مقابل عرافان های دروغینی که شریعت ستیز هستند و معنویت منهای شریعت را مدام مطرح می نمایند. در حقیقت عرفان منهای شریعت ضلالت و فساد در پی دارد و در روایات ما آمده است که هر کس به شریعت چنگ زند و خود را متصل کند به کاروان حق پیوسته و هر که از ان باز ایستد یقینا در گمراهی و ندامت است.
عقل گرایی و خرد ورزی یکی دیگر از وجه تمایزهایی است که در عرفان اسلامی به آن توجه ویژه ای شده است.
عرفان اسلامی بر عقل و خرد اصالت می بخشد و اهمیت فراوانی به جنبه های عقلی دستورات و مفاهیم و آموزه ها می دهد. این عرفان حقیقی به بهانه شود مانع فهم نمی شود و به بهانه عرفان و معنویت از استدلال و علم جلوگیری به عمل نیم اورد. به تعبیر شهید مطهری در اسلام اصالت با معرفت عقلی است که به واسطه چنین کلیدی انسان می تواند به معرفت شهودی و معارف قلبی برسد.
ریاضت و سختی معقولانه و همراه اعتدال؛ عرفان و معنویت حقیقی شما را به ریاضتی رهنمون می کند که برگرفته از دستورات دینی باشد، مبنای عقلی داشته یاشد و افراط گونه نباشد. برای نمونه اسلام دعوت به زهد و کناره گیری از دنیا دارد اما این بدان معنا نیست که هیچ توجهی به زندگی بهتر برای خانواده و خود فرد نشود. شریعت اسلام همانگونه که در سیره اولیاءخداوند پیادهسازی شده است انسان را وظیفه گرا، مجاهد و پر تلاش بار می آورد در عین اینکه دستور به ترک هواهای نفسانی نیز میدهد.
در حالی که عرفان های دروغین اولا هیچ مبنای قدسی و عقلی برای دادن ریاضت به افراد ندارد و در ثانی کاملا در یک ملغمه ای از افراط و تفریط آموزه ها را به پیروان خود می دهند و رنگ و بویی از اعتدال و عقل در آن راه ندارد.