رویارویی انقلاب اسلامی و امام خمینی (ره) با مسیحیت صهیونیستی(2)
رهپویان هدایت: در ادامه قسمت نخست مطلب حاضر باید از دیگر سخنان امام راحل در رویارویی با مسیحیت صهیونیستی و دولت غاصب اسرائیل یاد کرد.
4ـ اقدام و اصرار ساواک در دور نگاه داشتن مبارزان اسلامی و پیروان امـام خـمینی رحمهالله از حمله به اسرائیل، میتواند تـأیید کننده این تحلیل بـاشد کـه آنها هم مبارزه امام را بـیش از آن کـه درباره آمریکا بدانند، علیه اسرائیل میدانستند. امام در یکی از سخنان خود در این باره مـیفرماید: «امـروز به من اطلاع دادند کـه بـعضی از اهـل منبر را به سـازمان امـنیت بردهاند، شما سه چـیز را کـار نداشته باشید و دیگر هر چه میخواهید، بگویید، یکی شاه را کار نداشته باشید، یکی هـم اسـرائیل را کار نداشته باشید و دیگر این کـه نـگویید دین در خـطر اسـت. خـوب، اگر ما این سـه تا امر را کنار بگذاریم، دیگر چه گوییم؟ ما هر چه گرفتاری داریم، از این سه تا هست.»
چـرا در این سخنان، از آمریکا که به ظـاهر، بـزرگترین حـامی شـاه اسـت، سخنی نیست؟ چـرا سـازمان امنیت، به جای آن که بگوید علیه آمریکا سخن نگویید، از اهل منبر میخواهد که علیه اسرائیل سـخن نـگویند؟ بـه علاوه، روابط بین شاه و اسرائیل چگونه بـود کـه سـاواک آن دو را در کـنار هـم مـیگذارد؟ آیا به نظر سازمان امنیت، شاه اسرائیلی است؟ چرا امام از رابطه شاه و اسرائیل ناراحت است؟ آیا همه اینها، با نظریهای که با تأسیس دولت یهودی، در پی سلطه بر جـهان است، پیوند نمیخورد؛ جهانی که در آن از اسلام خبری نیست، و مسلمانی در آن دیده نمیشود؟
5ـ امام خمینی رحمهالله ، برنامههای اصلاحی شاه را از اسرائیل میدانست، از این که شاه از کارشناسان نظامی اسرائیل استفاده میکرد، نـگران بـود، با اعزام محصلین ایرانی به اسرائیل، مخالفت میورزید، از این موضوع که شاه برخلاف همه ممالک اسلامی در کنار کفر و اسرائیل قرار دارد، انتقاد میکرد، و این سئوال را مطرح میساخت که چرا شـاه در کـنار ترکیه، باید از اسرائیل حمایت کند. امام، اینها را به صلاح مملکت نمیدانست و احتمال میداد که حمایت شاه از اسرائیل، مسلمانان سنی را به این قضاوت بـکشاند کـه شیعیان ایرانی، یهودپرستاند. به هـر رویـ، نهضت اسلامی، از پیمان ایران و اسرائیل، تبری میجوید و بر این عقیده است که دین اسلام اقتضا میکند که با سلطه کشوری چون اسرائیل موافقت نـکند. ایـن در حالی است که امـام مـطمئن است عُمال اسرائیل، اقتصاد ایران را قبضه کردهاند، بیشتر کارخانهها، تلویزیون، کارخانه ارج و پپسیکولا از سوی آنها اداره میشود.
چرا اسرائیل در پی سلطه بر ایران بود؟ یکی از پاسخهای این سئوال آن است کـه ایـران در نقشه آرماگدون، نقش برجسته دارد، به دو جهت: 1ـ انبوهی از ایرانیان در نبرد آرماگدون، در نقطه مقابل سپاه مسیحی یهودی قرار دارند؛ 2ـ سپاهی که از شرق میآید و از فرات عبور میکند و خود را به آرماگدون میرساند، از ایران مـیگذرد. پس بـاید از همین امـروز، ایران را کنترل کرد و آن را ضعیف ساخت تا خطر آن در نبرد آخرالزمان کاهش یابد. ضرورت ضعیف نگاه داشتن ایران آنـ است که در نظریه مسیحیت صهیونیستی، همانگونه که رایس ـ وزیر خارجه آمـریکاـمیگوید: «اسـرائیل کـلید امنیت دیروز و فردای جهان است.»
6ـ آنچه امام از آن سخن میگفت، پدیده نوظهوری نبود، بلکه ریـشه در تـاریخ داشت، ولی بالندگی آن، به جنگ جهانی دوم و به ویژه به سال 1945 (تأسیس اسرائیل) بـر مـیگشت. امـام در این باره فرمود: «من [آنچه] به شما عرض میکنم، مطلبی نیست که مال این چـند ماهه باشد، این مطلب ریشهدار است. مطلبی است که مال چند سال پیـش از این است. اگر نـگویم چـهل و چند سال پیش از این، لااقل بیست سال پیش از این است که اینها نقشهشان، این بود که قم نباشد... اینها از آن وقت نقشه کشیدند برای نابودی روحانیت و دنبالش نابودی اسلام و دنبالش نفع رساندن بـه اسرائیل و عمال اسرائیل.»
در واقع، یهودسوزی افسانهای هیتلر(1942)، اعلامیه تأسیس اسرائیل(1948)و اشغال بیتالمقدس(1967) حوادثیاند که تابلوی راهنمای بازگشت دوباره مسیح را به تصویر میکشند؛ یعنی بدون اسرائیل، بـرنامههای مـبتنی بر پیشگویی مسیحیان صهیونیست، از بین خواهد رفت. گام اول در تأسیس اسرائیل، همان اسرائیل کوچک یا سرزمینهای اشغالی 1948 است. در مرحله بعد، اسرائیل میانی تأسیس یافت که دربر دارنده کل خاک فلسطینی اسـت کـه در سال 1967 به اشغال درآمد. اسرائیل میانی میتواند محل فرود آمدن مسیح باشد؛ چون مسجد صخره و قدس را در اختیار دارد، ولی بی شک اسرائیل از نیل تا فرات به مرزهای توراتی نزدیکتر است و زمـینه بـیشتری را برای آمدن مسیح فراهم میآورد.
در کنار تضاد آشکار مـهاجرت یـهود بـه ارض موعود و تأسیس دولتی یهودی در آن با نهضت امام خمینی رحمهالله ، مـشخصههای نه چندان آشکار دیگری در نظریه مسیحیت صهیونیستی به چشم میخورد که در تباین با حرکت اسلامی دهه چهل و پیـامها و آرمـانهای آن قـرار دارد، مانند:
1ـ تأکید زیاد این نظریه بر دو مؤلفه مهاجرت یهودیان و تأسیس دولت یـهود در ارض مـوعود، اصلاً به معنای مذهبی بودن آن نیست، در حالی که نهضت امام خمینی و انقلاب اسلامی یک پدیده مـذهبی اسـت و بـه دنبال خود احیای مذهب در جهان را ارمغان آورده است؛ یعنی نظریه و اندیشه مسیحیت صـهیونیستی، بـه رغـم ظاهری مذهبی، باطنی غیر مذهبی دارد؛ از این رو، گریس هالسل بر آن است که پیروان آن، نـه ایـن کـه به خدا اعتقادی ندارند، بلکه ضد خدایند، بنابراین طبیعی خواهد بود که آنها مـخالف مـسیحیان فلسطینی باشند، و در طول یک تور زیارتی و سیاحتی، گریس هالسل، تنها سه بار نـام مـسیح را از آژانـس مسافرتی جری فالول بشنود نه بیشتر، و نیز، به مسافران تورهای زیارتی، اجازه ندهند که از زادگاه مـسیح، یـعنی ناصریه، دیدن کنند، و اولین کنگره مسیحیان صهیونیست، به چیزهایی غیر از مسیحیت پرداخته بـاشد، و یـکی از مـعروفترین کشیشهای انجیلی(جیم بیکر) به علت اختلاسهای مالی و فسادهای اخلاقی به 45 سال حبس محکوم شود. هـمچنین، نـباید تعجب کرد که در سفرهای زیارتی، از موعظه مسیح، کردار مسیح و از پیام صلحش سـخنی نـباشد.
2ـ چگونه یک نظریه و اندیشه که ادعای مذهبی بودن دارد، طبل جنگ میکوبد و جنگ در جـای جـای آن مـوج میزند. رابرستون در برنامه باشگاه 700، تبلیغ میکند که همه شرایط برای نبرد هـارمجدون مـهیا است. در کنگره 1985 مسیحیان صهیونیست، سخنی از صلح نیست. فالول، شارونِ جنگ طلب را از زمره بزرگترین مردان جهان دانـست. مـسیحیان صهیونیست معتقدند که اسرائیل به سلاح، و نه صلح نیاز دارد، و دوست ندارند کـشوری دشـمنان اسرائیل را مسلح کند. تصور آنان این اسـت کـه اسـرائیل دو راه حل بیشتر ندارد، یا جنگ یا نـابودی. نـظریه مسیحیت صهیونیستی، اندیشه نابودی ایران و روسیه را در طرح کلی خود دارد، و به همین جهت، وقـوع آرمـاگدون یا جنگ آخرالزمان را در خاورمیانه مـیداند. بـههرروی، پیام خـداشناسی هـارمجدون آنـ است که جنگ اجتنابناپذیر است. در واقـع، در ادبـیات آنها، جایی برای صلح وجود ندارد؛ زیرا هر صلحی موجب به تـأخیر افـتادن واقعه ظهور مجدد حضرت مسیح عـلیهالسلام میشود.
3ـ زالمن شـووال سـفیر سابق اسرائیل در آمریکا، علت دشـمنی مـسیحیان صهیونیستی با اسلام را آن میداند که هدف بنیادگرایی اسلامی، نابود سازی عقاید و رسوم یـهودی مـسیحی است، و نیز آنان، نماد دجـال یـا ضـد مسیحاند. از این روسـت کـه جری فالول در سال 2002، پیـامبر اسـلام را تروریست خواند! و نیز، به طعنه و تمسخر و با اشاره به هلال، نماد و نشانه مسلمانان، گـفته اسـت که مسلمانان خدای ماه را میپرستند، در حـالی کـه مسیحیان صـهیونیست، خـدای آفـرینش را. رابرتسون، اسلام را دین مـنحوسین و مجوسین توصیف کرده، و ابراز تعجب میکند که اسلام با آن که انحرافش بیشتر از مسیحیت و یهودیت اسـت، چـرا بعضی از آمریکاییها آن را برگزیدهاند؟!
جان اشکرافت، وزیر دادگستری دولت بـوش پسـر، اسـلام را آیـین مـرگ نامید، زیرا خـدای مـسیح، فرزند خود را به خاطر زندگی قربانی میکند، اما خدای مسلمانان به آنان دستور میدهد برای دیـن، فـرزندان خـود را قربانی کنند. مجله موسر وابسته به اداره فـرهنگی آمـریکا، پیـشنهاد کـرد کـه کـتاب دیگری جایگزین قرآن شود، چون قرآن منبع شر است و تروریست تولید میکند.
نهضت امام خمینی رحمهالله ، از همان ابتدا با سکولاریستیسازی اجـتماعی(مورد1)، جنگ طلبیهای هواپرستانه(مورد2) و ستیز با قرآن الهی و اسلام الهیاتی(مورد3) مخالف بود و در مخالفت با این اندیشههای غیردینی شکل گرفت، قوام یافت، به پیروزی رسید، و پس از آن، دین را به عرصه سیاست آورد، باجنگ طلبیهای زورگویانه قـدرتها مـخالفت ورزید و اسلام را از ارض به عرش برد.
نتیجه
از آنچه بیان شد، دو نکته مهم و مرتبط بین نظریه مسیحیت صهیونیستی و انقلاب اسلامی قابل دریافت است:
اول ـ امام خمینی رحمهالله بین یهودیت و بین آمریکا و اسـرائیل و... پیـوند برقرار میکند و آنها را نه دو مقوله، بلکه یک مؤلفه معرفی میکند. توجه به سخنان زیر تأییدکننده این ادعا است:
1 ـ «از این به بعد، باید[ در] اعـراض و نـفوس مسلمین، یهود و نصاری و دشمنان اسـلام و مـسلمین دخالت کنند».
2ـ «الآن هم یهود و نصاری مانع هستند که اسلام را آن طور که هست، معرفی کنند.»
3ـ «مابه نفع یهود، آمریکا و فـلسطین هـتک شویم، به زندان بـرویم.»
4ـ «محافل لامذهب بهاییهای یهودی الاصل ایران و آمریکا و... حقوق زن و مرد را آلت تجاوز به حریم مذهب رسمی این مملکت قرار [دادهاند.]»
5ـ «آقا! تمام گرفتاریها از این آمریکا و اسرائیل است. اسرائیل هـم از آمـریکاست.»
دوم ـ نظریه مسیحیت صهیونیستی پس از طی مرحله مسیحیت یهودی، صهیونیسم مسیحی، قوام یافت(1948) و پس از سال 1982 به مرحله پسامسیحیت صهیونیستی گام نهاد. بنابراین، مرحله قوامیابی و اوجگیری مسیحیت صهیونیستی به دورهای اختصاص دارد کـه نـهضت امام خـمینی رحمهالله شکل گرفت و به پیروزی رسید. به علاوه، مهمترین اعتقاد از هفت اعتقاد مسیحیت صهیونیستی، به مهاجرت یـهودیان به ارض موعود(فلسطین) و تشکیل یک دولت یهودی در آن مربوط میشود، و انقلاب اسلامی نیز یـکی از اسـاسیترین شـعارها، خواستهها و آرمانهای خود را مبارزه با مهاجرت سیاسی یهودیان به فلسطین و مبارزه با اسرائیل و تلاش برای حذف ایـن غـده سرطانی قرار داد. به هر روی، هدف انقلاب اسلامی، اسلام، استقلال مـمالک اسـلامی و طـرد عمال اسرائیل بود. هدفی که هنوز هم از سوی رهبری انقلاب پیگیری شده و تا همیشه باقی خواهد ماند.
بخش اول:
رویارویی انقلاب اسلامی و امام خمینی (ره) با مسیحیت
صهیونیستی(1)
1-دهـشیری، مـحمدرضا، درآمدی بر نظریه سیاسی امام خمینی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، 1379.
2-هـلال، رضـا، «پورتـینها و صهیونیسم مسیحی»، ماهنامه موعود، شماره 41، آذر 1382.
3-امام خمینی، صحیفه نور، ج 1.
4-کوثر، ج1
5-کـپل، ژیـل، اراده خداوند: یهودیان، مسیحیان و مسلمانان در راه تسخیر دوباره جهان، ترجمه: عباس آگاهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1370.
6-هال سل، گریس، در تدارک جنگ بزرگ، ترجمه: خسرو اسدی، انتشارات رسا، تهران، 1377.
7-همشهری دیپلماتیک، 3 اردیبهشت 1384
8-صاحب خلق، نصیر، «مسیحیت صهیونیستی، پیدایش و ظهور آن»، ماهنامه موعود، شماره40.
9-لایـدنیز، دنـ، «بازتاب بنیادگرایی آمریکایی در سیاست خارجی آمریکا»، ترجمه: قبس زعفرانی، ماهنامه موعود، شماره 44، اسفند 1382.