ایدئولوژی عجیب مسیحیت تبشیری: اسرائیل برتر از کلیسا(2)
داربی به عنوان یکی از نظریهپردازان مسیحیت تبشیری، معتقد بود که اسرائیل به عنوان یک هویت سیاسی، دست کم تا پس از عروج کلیسا، حائز اهیمت نیست. وی با لحنی تحقیرآمیز مینویسد: «اگر ما دین زمینی میخواهیم، باید یهودی باشیم.»
اسرائیل دارای جایگاهی برتر از کلیساست
اگر کلیسا، انحراف از اهداف مستمر خدا قلمداد شود، عدم ارتقای اسرائیل به به جایگاهی برتر از کلیسا برای تدبیرگرایان ناخوشایند است. به عنوان مثال، بریکنر با پیروی از واژگان تدبیرگرایی خاص داربی، تاریخ آخرین دو هزار سال را صرفا «یک پرانتز» نسبت به طرح آینده خدا برای یهودیان محسوب میکند.
وی اذعان میکند که تلقی اسرائیل به عنوان «قوم برگزیده خدا، نور چشم او و قوم ویژه او» نژادپرستانه و حتی تکبرآمیز به نظر میرسد. با این حال،مطلقگرایی عهدینی وی را بدین عقیده سوق داد که خدا، «خدای اسرائیل» است و او دلایلی خاص برای این امر دارد که «یک قوم کوچک و به ظاهر فاقد اهمیت، نور جهان او باشد.»
عجیب اینکه، گرچه تدبیرگرایانی مانند بریکنر از تمایزگذاری داربی میان اسرائیل و کلیسا پیروی میکنند، و برای اسرائیل کنونی جایگاهی برتر از کلیسا قائلند، خود داربی تمایلی بدین نقطه نظر نداشت و معتقد بود که گرچه در این مرحله کلیسا شکست خورده است، اسرائیل هم به عنوان یک هویت سیاسی، دست کم تا پس از عروج کلیسا، حائز اهیمت نیست. وی با لحنی تحقیرآمیز مینویسد: «اگر ما دین زمینی میخواهیم، باید یهودی باشیم.»
با این حال از نظر تدبیرگرایان و در واقع بسیاری از پیشاهزاره گرایان عهدنگر، وعدههایی که در اصل به ابراهیم داده شده بود، به اعتقاد آنان نامشروط، ابدی و منحصرا برای ذریه جسمانی اسحاق، یعقوب و یوسف بود. به عنوان مثال، دوستان مسیحی اسرائیل تأکید میکند که «کتاب مقدس میآموزد که اسرائیل (قوم،سرزمین،ملت) آینده ی مقرر و باشکو الهی دارد، و خدا قوم یهود خود را نه طرد کرده و نه جایگزین دارد.». آن دکستر حتی اظهار میکند که قوم یهود که عیسی را رد کرده است، همچنان در موضعی برتر از امتهای دیگر است.
دکستر اظهار میدارد که از آنجا که با یهودیا پیش از مسیحیت پیمان نامشروط منعقد شد، مسیحیت هم این پیمان را ابطال نکرد. چنین دیدگاهی ظاهرا با نقطه نظرات عیسی، که تمایزی میان بیخبران از او و طردکنندگان او ترسیم میکرد، در تضاد است. «عیسی به آنان گفت: اگر شما نابینا میبودید، گناه نمی داشتید؛ اما حال که میگویید که میبینید، گناه شما ثابت است.»(یوحنا 41:9)
جان فیلد سند و نیز سی ام جی(CMJ) ادعاهایی مانند دکستر دارند. وی، با اشاره به رومیان باب 9-11 و «سرّ» مذکور در افسسیان، باب 3 آیه 6؛ اظهار میدارد: «سر مکشوف این نیست که از راه بشارت، یهودیان و امتهای دیگر با همدیگر وارثان فیض خدا میشوند، بلکه آن است که از راه بشارت ، امتهای دیگر همراه با اسرائیل وارث میشوند. اگر ذریه یعقوب از ارث محروم شود، در این صورت ارثی برای امتهای دیگر وجود ندارد که در آن سهیم شوند.»
اگر آنگونه که فیلد سند ادعا میکند، میراث اسرائیل، سرزمین طبیعی خاورمیانه است، در این صورت میتوان پذیرفت که از آنجا که میراثی مشترک است، بنا به استدلال وی، امتهای دیگر نیز وارثان میراث طبیعی مزبور هستند. استنباط وی مبنی بر این که بازگشت فیزیکی یهودیان جنبه ی اساسی از بشارت است که منطقا از متن کتاب مقدس تبعیت نمیکند. با این حال، آن شبیه به این استدلال مورد استناد سفارت بین المللی مسیحیان در اورشلیم (ICEJ) است که قوم یهود را با کشور اسرائیل برابر میداند. آنان ادعا میکنند، قوم یهود «برگزیده خدا باقی میماند و بدون قوم یهود اهداف نجات بخش او برای دنیا کامل نخواهد شد.» الهی دانان عهدگرا میگویند که امتهای دیگر در واقع همراه با قوم یهود، وارثان فیض خدا هستند. اما بر حسب پیمان جدید این بدان دلیل است که هنگامی که مسیح بر روی صلیب درگذشت، او کار نجات را کامل کرد. بدین ترتیب دیده میشود که بر اساس ایدئولوژی مسیحیت تبشیری اسرائیل مقامی فراتر از کلیسا به عنوان یک نهاد مذهبی دارد و این رویکرد سئوال برانگیز و پرابهام تا بدانجاست که در نگاه فرقه مسیحیت صهیونیستی اسرائیل جایگزین کلیسا خواهد شد. در قسمت بعد به این وجه از ایدلوژی فرقه یاد شده خواهیم پرداخت.
+ایدئولوژی عجیب مسیحیت تبشیری: اسرائیل برتر از کلیسا(1)