مقایسه مفهوم شادی در قرآن کریم و عهد جدید
مسیحیت از ادیانی است که در جهان کنونی از سردمداران شادی و مدعیان پر هیاهوی شادی بخشی به انسانها است. پایه تبلیغات مسیحیت تبشیری نیز، بر شادی آفرینی و شوردهی به پیروان خود بنا شده است.
انجمن رهپویان هدایت: در دیدگاه قرآن کریم، انسان از طریق انجام دستورات شریعت و در سیر تکاملی، به ارتباط با ملکوت دست مییابد و اتصال بدان، شادی حقیقی را در سطح بالاتری برای وی فراهم می سازد. اما در عهد جدید شادی دینی و معنوی، رسیدن به رستگاری از طریق ایمان به فدیه مسیح است؛ زیرا بشر در ابتدا دچار گناه ذاتی بوده و قربانی مسیح، او را باخدا آشتی داده است. در ادامه به تبیین و مقایسه شادی در قرآن کریم و عهد جدید پرداخته شده است.
تبیین مفهوم شادی در قرآن کریم
در قرآن کریم برای بیان مفهوم شادی از واژههای: اَشِر، اَعْجَبَ، بَطَراً، سَرّ، فاکهین، فَرِحَ، قُرَّةُ عَین، مَرَح، یَسْتَبشِرُون، ناضِرَة، ناعمة و مشتقّات بعضى از آنها استفاده شده است. در زبان فارسی مفهوم شادی با واژههایی همچون، خوشی و خرمی، سرور، تازگی، طراوت، شادمانی، سرزندگی، زنده دلی، سبکی و چالکی، طرب، خرسندی، خجستگی، کامروایی، رغبت درونی، و ضد افسردگی هم معنا دانسته شده است.
در فرهنگ قرآن، شالوده انسان بر شادی بنا شده و خدا انسان را موجودی شاد و بانشاط آفریده و همواره از او خواسته این بنیان نهاده شده در وجود خود را نگهدارد. چنانکه بندگان نعمت یافته خود را، انسانهایی بسیار شاد و مسرور معرفی میکند: «فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ...» (آل عمران: 401) «به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است، شادماناند...». خداوند خنده و گریه که از برترین جلوههای شادی و اندوه هستند را به خود نسبت میدهد، اما در عین حال خنده را بر گریه مقدم میدارد و گویا آن را به عنوان اصلی در زندگی انسان قرار میدهد »وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَ أَبْکَى»(نجم: 19 ) «و هم اوست که میخنداند و میگریاند.« در جایی دیگر گریه کردن را که از نمادهای اندوه است، از بایستههای انسانهای بدکردار برمیشمرد: «فَلْیضْحَکُوا قَلِیالً وَ لْیبْکُوا کَثِیراً جَزَاءً بِمَا کَانُوا یکْسِبُونَ»(توبه: 30 ) «از این پس، کم بخندند و به جزاى آنچه به دست میآوردند، بسیار بگریند« انسان در صحنه زندگی روزمره، با حوادث و مشکالت فراوانی روبرو میشود. از طرفی نوع نگرش انسانها به کمال و آسایش متفاوت است؛ برخی به رفاه مادی و معیشتی میاندیشند و برخی رسیدن به کمالات معنوی دنیوی نظیر علم و پیشرفت فن آوری را، هدف خود در زندگی قرار میدهند. در هر دو مسیر سختیها، ناکامیها و شکستهای زیادی وجود دارد که به حزن و افسردگی میانجامد. در بینش قرآنی، خدامحوری اساس همه کارها و اندیشهها است. حتی کمالت معنوی دنیوی همانند آزادی، امنیت و عدالت هم جهتدار است.
اگر کسی به خاطر نرسیدن به کماالت دنیوی محزون شود، دچار حزن ناپسند دنیوی شده، اما هنگامیکه این حزن در راستای توحید محوری و خدمت به خلق باشد حزنی پسندیده است که البته انسان را دچار رکود و کندی نمیکند، بلکه باعث میشود انسان از اشتباهات خویش عبرت گرفته و انگیزه های تلاش خویش را بیشتر و راه را برای رسیدن به کمال هموار نماید. در قرآن کریم به اینگونه شکست اشاره شده که مؤمنان از آن درس گرفته و زمینههای ترقی خویش را رقم زده اند. البته در بهشت که منزلگاه اصلی مؤمنان و سرای جاویدان آنهاست، هیچگونه غم و اندوهی وجود ندارد و حزن چه ناپسند و چه پسندیده برای ایشان بیمعناست . این از آنروست که بهشتیان نه ترس از عذاب الهی دارند و نه وحشتی از مرگ و نابودی، نه آزاری از سوی بد اندیشان و ناپاکان و گردنکشان به آنها می رسد و نه همنشینی با نااهلان گزندی به آنها می رساند؛ اما در زندگی دنیا، انسان همواره گرفتار غم و اندوه ناپسند یا پسندیده است. نکتهای که در اینجا شایان توجه است، نقش حزن پسندیده در رشد معنوی انسان است و اینکه آدمی می تواند در زندگی با بهره گیری از حزن های پسندیده، پلکان ترقی را پیموده و آنرا وسیله ای برای دستیابی به قرب معنوی به خدای متعال قرار دهد.
تبیین مفهوم «شادی» در مسیحیت
مسیحیت از ادیانی است که در جهان کنونی از سردمداران شادی و مدعیان پر هیاهوی شادی بخشی به انسانها است. پایه تبلیغات مسیحیت تبشیری نیز، بر شادی آفرینی و شوردهی به پیروان خود بنا شده است. در عهد جدید، واژه شادی در بخشهای گوناگونی آمده است. انچه از بررسی این بخش ها به دست میآید این است که اراده و اختیار انسان در رسیدن او به رستگاری و نجات که همان شادی معنوی دین مسیح است سهمی اندک دارد؛ زیرا در دیدگاه مسیحت، انسان ذاتاً گناهکار است و به تنهایی و جدای از فدیه مسیح استعداد چندانی برای رسیدن به رستگاری و شادی ندارد. تنها مسیح است که این استعداد را دارد و قربانی شده تا انسان را به رستگاری برساند. شریعت نیز که پلی برای رسیدن به تکامل بوده فروریخته است. بنابراین تنها راه رسیدن به شادی این است که به مسیح ایمان بیاورد و از استعدادی که خداوند در وجود مسیح قرار داده استفاده کند و با بهره گرفتن از فیض روح القدس به ملکوت خدا و در پرتو آن به رستگاری و شادی حقیقی دست یابد.
مشترکات متفرقات قرآن کریم و عهد جدید در باب شادی
بنابر آنچه گذشت، در آیین مسیحیت انسان از ابتدا گرفتار گناه ذاتی است و راه رسیدن به کمال و نجات بر تالش و استعدادهای عقلی او بنیان گذاشته نمیشود، بلکه در صحنه هستی عمل فدیه مسیح رخ داده که این عمل موجبات شادی و کمال او را رقم زده است. در لسان قرآن، پیامبر رسول ظاهر است که آمده تا رسول باطن، یعنی عقل بشری را بیدار کند. اگر عقل بشری از همان انبیای نخستین بیدار میشد و بشر دچار اختلاف نمیگشت نیازی به انبیای بعدی و معجزات مکرر نبود و رخداد قربانی مسیح در خلقت ضرورتی نداشت.
مسیحیت در آموزه فدیه به دوگانگی در تبیین میرسد؛ زیرا از طرفی راه رسیدن به کمال برای بشر را باز دانسته و از طرف دیگر ظرفیت و استعداد بشر برای رسیدن به کمال را نمی پذیرد و اگر این توانایی را قبول کند آن را در گرو آموزه فیض مسیح میپندارد. مفسران کتاب مقدس، حتی برای اختیار انسان تبیین درستی به نمایش نمیگذارند و الزمه سخنشان حاکم بودن جبر مطلق بر انسان است. افزون بر آن با خراب کردن پل شریعت در عمل، راه رسیدن انسان به کمال را بسته و برای اکتساب رستگاری و شادی راه درستی را نشان نمیدهند.
این در حالی است که در دیدگاه قرآن کریم، انسان موجودی مختار آفریده شده و همه استعدادهای لازم برای رستگاری در تک تک انسانها به امانت گذاشته شده است. قرآن کریم، مشاهده ملکوت و رسیدن به کمال و شادی را برای همه انسانها امکانپذیر دانسته و بر پندار آموزه فیض مسیح خط بطلان میکشد. افزون بر آن انسان را موجودی مختار شناسانده و شریعت را، راه رسیدن به کمال معرفی کرده است. در نگاه قرآن، ایمان در کنار عمل صالح؛ یعنی همان شریعت معنا پیدا می کند و عمل صالح و ایمان عامل هم افزایی و رشد یکدیگرند. انسان با درک اینکه توانایی پیشرفت و کمال را داراست و آینهای برای نمایش صفات خداوند است به شادی حقیقی میرسد و غم و اندوه از وجود او رخت برمیبندد.
نتیجه گیری
در آموزههای عهد جدید تولد مسیح، ظهور مسیح، ایمان به مسیح، فدیه مسیح و رستاخیز مسیح، معجزات مسیح و تحمل سختیهای دنیا در راه مسیح، شادی آفرین است و این شادی با رسیدن به ملکوت که هدف زندگی یک مسیحی است کامل میشود، در این دیدگاه، بشر سهمی در سرنوشت خود نداشته و استعدادی برای رسیدن به کمال در وجود وی قرار داده نشده است. فیض خدا تنها از راه میسح، به مردم میرسد و شریعت نقشی در رستگاری انسان ندارد. در دیدگاه قرآن کریم چنین انگارهای از انسان نادرست است. شادی حقیقی و معنوی در اسلام بدین گونه تبیین میشود که انسان عبد طلق خداست و خدا رب اوست و انسان برای رسیدن به کمال و رستگاری و شادی کامل مختار بوده و این اختیار به معنای مقهور خدا بودن است. اختیار بشر، با اطاعت از خدا افزایش مییابد و با عشق به خوبان خدا به درجههای بالای خود میرسد. اختیار راه رسیدن به عصمت است و عصمت دریچه مشاهده ملکوت عالم است. انسان میتواند با مشاهده ملکوت که همان باطن هستی است، خدا نما بودن خود را مشاهده کند و در پرتو درک چنین استعداد شگرفی به شادی حقیقی دست یابد؛ اما یک مسلمان تنها با عمل به شریعت میتواند این مسیر را طی کند. در این نگرش سختیهای دنیا و کمبودهای آن برایش حزن واقعی نیست و انسان مؤمن با یاد خدا و تلاوت آیاتش صبر پیشه خود کرده و آن را به منزله امتحان و راه رسیدن به کمال می داند.