ذهن شویی در مسیحیت تبشیری بر پایه آموزههای انحرافی
یکی از مواردی که اعضا فرقه مسیحیت تبشیری مدام با آن مواجه میشوند ذهن شویی و خوراندن آموزه های انحرافی از سوی شبان یا کشیش کلیسا است.
به گزارش انجمن رهپویان هدایت این موضع چالشی جدی برای عضو پدید آورده و او را دچار مشکلات روحی و روانی خاصی میکند چنان که وی به زودی از جمع سرخورده شده و در نهایت به فردگرایی محض روی میآورد.
فرد در معرض آسیب معمولا برای حل این مشکلات در پی چاره جویی بر میآید که در این قسمت آموزههای انحرافی که در طی زمان از سوی شبان به او خورانده شده به میدان آمده و ناآرامی او را چندین برابر میکند.
از جمله این آموزه های انحرافی مسئله دیدن رویای مسیح و مواجه با ایشان است که دستاویز بسیاری از سوءاستفادهها شده و چنان به فرد خورانده میشودن که اگر او این رویا را نبیند دلیلی بر نقص محسوب میشود.
اثر این اموزه تا آنجاست که فرد هر نوع اتفاقی را مستمسک قرار داده و به دروغ دیدن این قبیل رویاها را عنوان کرده تا بتواند بر نقصی که از سوی شبان کلیسا به او قبولانده شده سرپوش بگذارد.
دیدن رویای مسیح در واقع شروع پروسه های دیگر درون فرقهای است، ذهن شویی اولین مرحله پس از این موضوع است چنان که به فرد اموخته میشود او دیگر برای انجام هر گناهی آزاد است چرا که مسیح جای او مجازات شده است.
نکته اینجاست که انحرافی بودن آموزه رویا تا آن حد است که حتی برخی مبشرین و سران فرقه نیز آن را قبول نداشته و به صراحت بارها و بارها اعلام کردهاند چیزی به نام رویای مسیح وجود ندارد و دیدن این قبیل رویاها دروغی بیش نیست.
به هر حال در طی این ذهن شویی و بازسازی فکری فرد ناآگاه نگه داشته شده تا بشود وی را مورد سوء استفاده قرار داده و تحت کنترل درآورد. وی همواره نسبت به سیر تغییراتی که در خدمت تامین منافع دیگری و به ضرر خد اوست غافل نگاه داشته میشود.
با کامل شدن روند ذهن شویی فرد آماده پذیرش هر نوع آموزشها و مفاهیم دیگر شده و به مرور مهرهای در خدمت فرقه خواهد شد که برای اهداف آنها از هیچ کاری سرباز نخواهد زد.
در این میان عقل جای خود را به احساس داده و انجام هر گونه عملی صرفا بر پایه احساس ارزیابی میشود. به دیگر سخن عقل ستیزی یکی از همان دست مفاهیمی است که پس از ذهن شویی در عضو نهادینه میشود.
چنان که در کلیسا و دیگر مجامع تبلیغی این فرقهها از جمله شبکه ها و زرسانههایشان بارها و بارها از "عقلستیز بودن اعتقادات مسیحیت" سخن به میان میآید و آموزههای آن را غیرقابل درک بهوسیله عقل میدانند.
گفتنی است این موضوع امروزه تبدیل به چالشی جدی در مسیحیت شده و مسیحیان زیادی را با سردرگمی مواجه ساخته است.