نفوذ تاریخی فرقهها و انجمن های سری در کاخ سفید(بخش دوم)
در بخش اول به تشکیل انجمن هایی کاملا سیاسی در قالب مذهب اشاره کردیم.
رهپویان هدایت: سیاستمداران آمریکا در عوض جلب مشارکت فرقهها در راستای کسب آرای بیشتر یا منافع مالی گستردهتر، فضاها و امکانات وسیعی را برای تبلیغ و فعالیت های فرقه ای، در اختیار آن ها و اهدافشان قرار میدهند. گسترش تفکرات اوانجلیستی در سراسر آمریکا و ضریب نفوذ بالای کلیساهای خانگی که از طریق تلویزیون با مردم ارتباط برقرار میکند، ساکنان کاخ سفید را به شدت مایل به همکاری با این فرقه مذهبی کرده است.
انجمنهای مخفی غیرمذهبی
فرقههای ظاهراً مذهبی، تنها انجمنهای سرّی را در آمریکا تشکیل نمیدادند؛ سرمایهداران و سیاستمداران نیز، برای خودشان انجمنهای مخفی تشکیل داده بودند. این افراد، ظاهراً با اهداف فرهنگی یا ملی، اما در واقع مانند فرقههای مذهبی، در پی کسب قدرت بودند. یکی از مهم ترین انجمنهای مخفی ایالات متحده را، فراماسونها تشکیل میدادند. همزمان با ماسونها، انجمنهای دیگری نیز، از سوی محافل نخبگانی آمریکا تأسیس شد که محفل مخفی جمجمه و استخوان، معروفترین آن ها بود. این انجمن که در سال 1832 در دانشگاه ییل تأسیس شد، به تدریج فرزندان سرمایهداران را به خود جلب کرد و توانست در بدنه سیاسی و اداری آمریکا، نفوذی گسترده پیدا کند.
درباره اعتقادات و برنامههای انجمن، اطلاعات زیادی در دست نیست. اعضای محفل، از فاش کردن اسرار انجمن به شدت خودداری میکنند. محافل انجمن نیز در جزیرهای به نام «واهو» در رودخانه «سنت لارنس» برگزار میشود. قدر مسلّم آن است که برنامههای مخفی انجمن، تنها شامل برخی آداب و رسوم خارج از عُرف نیست؛ اعضا، مانند ماسونها، برای ارتقای جایگاه انجمن از طریق به کار گرفتن اعضای آن در مناصب کلیدی کشور، اقدام میکنند. تعدادی از رؤسای جمهور ایالات متحده، مانند تافت، جرج بوش پسر و جرج بوش پدر، عضو این انجمن مخفی بودهاند. جرج بوش پسر که از اعضای فعال انجمن جمجمه و استخوان شناخته میشد، تعدادی از اعضای کابینه خود را از میان اعضای این انجمن برگزید.
بازی در صحنه کاخ سفید
نفوذ فرقههای سرّی به داخل کاخ سفید، بیش از آن چیزی است که تصور میکنیم. دولتمردان آمریکایی، مانند دیگر سیاستمداران غربی، همواره بر اصالت قدرت پا میفشارند و در پی افزایش ضریب اقتدار خود هستند. به همین دلیل، آن ها به حمایت و پیوستگی با فرقههای سرّی و افراطی نیاز دارند؛ فرقههایی که میتوانند از نفوذشان برای جهت دادن به افکار عمومی در آمریکا استفاده کنند. اوج این وابستگی را میتوان در زمان ریاستجمهوری جرج بوش پسر دید؛ زمانی که اوانجلیستها به رهبری پت رابرتسون و گری فالول، افکار عمومی را تحت تأثیر دیدگاههای افراطی خود قرار دادند؛ دیدگاههایی که حمایت از رژیم صهیونیستی را به عنوان مقدمهای برای بازگشت دوباره مسیح تجویز میکرد و معتقد بود ساختن معبد سلیمان بر مسجدالاقصی، بازگشت عیسی را تسریع میکند.
ارتباط میان سردمداران کاخ سفید و رؤسای فرقههایی که به برخی از آن ها اشاره کردیم، یک ارتباط دو جانبه است؛ سیاستمداران آمریکا در عوض جلب مشارکت فرقهها در راستای کسب آرای بیشتر یا منافع مالی گستردهتر، فضاها و امکانات وسیعی را برای تبلیغ و فعالیت های فرقه ای، در اختیار آن ها و اهدافشان قرار میدهند. گسترش تفکرات اوانجلیستی در سراسر آمریکا و ضریب نفوذ بالای کلیساهای خانگی که از طریق تلویزیون با مردم ارتباط برقرار میکند، ساکنان کاخ سفید را به شدت مایل به همکاری با این فرقه مذهبی کرده است.
حتی در دوران جرج بوش پسر، پت رابرتسون مشاور ویژه وی در امور مذهبی محسوب میشد! نوع فعالیت فرقههای مذهبی در کاخ سفید، بسیار پررنگتر از دیگر فرقههای سرّی مانند انجمن جمجمه و استخوان است.
هم اکنون، اوانجلیستهای تندرو، یکی از مهم ترین حامیان دونالد ترامپ در آمریکا محسوب میشوند؛ رابرتسون چندی پیش و در یک دیدار حضوری با ترامپ اعلام کرده بود که مخالفان با رئیسجمهور آمریکا، در واقع با خداوند مقابله میکنند! تردیدی نیست که این حمایت تمام قد، پشتیبانی مالی و معنوی کاخ سفید را از فرقههای مذهبی تندرو در پی خواهد داشت؛ رویکردی که میتواند باز هم به تنشها و جنگطلبیها در جهان، بیش از پیش دامن بزند.