خیانت های درویش میرزا آقاسی
رهپویان هدایت: با نگاهی به تاریخ تصوف در زمان حکومت قاجاریه در ایران مشاهده می کنیم که اکثر فرقههای صوفیه یا توسط دشمنان اسلام ساخته یا تقویت و حمایت شدهاند. کما اینکه اولین خانقاه نیز توسط امیری مسیحی در رمله شام ساخته شده است. اما بیشتر فرقههای صوفیه بعد از به قدرت رسیدن یک درویش به نام حاج میرزا آقاسی صدراعظم محمدشاه قاجار ایجاد شدهاند.
در منابع تاریخی معتبر گفته شده: در این دوره شگفتانگیز و ازیادرفته که پادشاهی ۱۴ ساله محمدشاه قاجار را در برمیگیرد، ایرانیان از آزادی کامل اعتقاد برخوردار بودند. چنانکه صدها فرقه صوفیه سر برآوردند و شاه و وزیرش حاجی میرزا آقاسی خود جلوهای از حکومت دراویش صوفیه بودند. حتی نماینده انگلیس «کولوئل استوارت» با اینکه در این دوره رابطه این دولت، با ایران قطع شده بود در خاطرات خود آزادیهای فردی و اجتماعی حکام بر این دوره را اعجابانگیز خواند. کلنل استوارت در خاطرات خود میگوید: آزادی بیان در ایران بیمانند است و توده مردم هر چه میخواهند میگویند.
در زمان وی نفوذ روسیه در دربار ایران به حدی بود که هر مکتوبی که از سفیر روسیه جهت صدراعظم میآورند حامل مکتوب، در هر وقتیکه بود میبایست شخصاً مکتوب را به صدراعظم داده و بلافاصله جواب را دریافت نماید. حتی گفته شده که در مسائل مدنی، داخلی، روابط بینالملل و بهویژه ارتباط با بیگانگان برخورد بسیار سادهلوحانهای داشت. بهطوریکه در کمال تعجب هر نامهای را که به زیردستان خود مینوشت، یک نسخه را به سفارتهای روس و انگلستان هم میفرستاد.
در این باب، میرزا محمدتقی خان (امیرکبیر) که وزیرش بود بارها به او تذکر میداد اما او گوشش بدهکار نبود و مسئله این بود که او اصلاً حوصله کار دیپلماسی نداشت و در مقابل بیگانگان دچار حس خودکمبینی بود.
حاجی میرزا آقاسی سیاست طرفداری از روسیه را در پیش گرفت؛ لذا به تحریک دولت روسیه درصدد حمله به هرات و تسخیر این شهر برآمد. ولی سرانجام از این لشکرکشی نتیجهای جز ناکامی و تحمل خسارت جانی و مالی نصیب ایران نشد و محمدشاه دست از محاصره هرات برداشت و به تهران عزیمت کرد.
میرزا آقاسی پس از مرگ محمدشاه قاجار به حرم عبدالعظیم رفته و نامهای به آقای کلمباری از اعضای سفارت فرانسه مینویسد. او در این نامه با ذلت تمام مینویسد: «عالی جاه فرزند عزیز، نور چشم مکرم، مسیو کلمباری، مراسله شما را ملاحظه کردم. الحمدالله تعالی سلامت هستید، خوشحال شدم. اما بسیار تعجب کردم که شما جوان هوشیار عاقل دانا هستید و در دوستی هم مثل اهالی ایران سست نیستید، جماعت حضرات سفرا و اتباعشان از شما حرف پوشیده ندارند. چرا تحقیق نکردید و مرا مستحضر نساختید که منظور دولتها در باب من چیست و چه خواهند گفت. اولاً من رعیت دولت فخیمه روسیه هستم و ثانیاً در دولت علیّه ایران، نوکر و صاحب مواجب و وظیفه نبودم. اخلاصی به سلطان مبرور مغفور طاب ثره داشتم و ایشان با زور التفات و مرحمت مرا نگاه داشتند. معروف جمیع دولتها بودم و صاحب نشان و حمایل آبی دولت فخیمه روسیه... جناب جلالت مآب وزیر مختار دولت فخیمه روسیه نوشته داد که: جناب حاجی در حمایت دولت فخیمه روسیه است. احدی گوش نداد و هر چه توانستند کردند.
او حتی تا آخرین دقایق صدارت خود وابستگی خود به کشورهای غربی را اعلام میکند شاید همانهایی که سالها به آنها خوش خدمتی کرده است دست او را بگیرند، که اینچنین نیز نشد و نتیجه این خوش خدمتی به کشورهای بیگانه و خیانت های بیشماری که در حق ملت ایران کرد، جز ذلت و خواری برای او ثمره ای نداشت. چراکه میرزا آقاسی برای آنها دیگر یک مهره سوخته بود. آنها تا توانسته بودند در دوره صدارت آقاسی از او بهره برده بودند و با شناختی که از او و مسلک درویشی پیدا کرده بودند، وجود فرقههای صوفیه را بهترین راه نفوذ خود میدانستند لذا فرقههای زیادی را تأسیس کردند.
بیشتر این فرقهها توسط کشورهای روسیه و انگلیس تأسیس شدند، چراکه در دوره صدراعظمی میرزا آقاسی بیشترین نفوذ و قدرت را داشتند. اگرچه روسیه از نفوذ و قدرت بیشتری در ایران در آن دوره برخوردار بود ولی انگلیس نقش پررنگتری در فرقه سازی داشت.