رهپویان هدایت

این وبلاگ با هدف روشنگری پیرامون مسیحیت صهیونیستی و تبشیری راه اندازی شده است

رهپویان هدایت

این وبلاگ با هدف روشنگری پیرامون مسیحیت صهیونیستی و تبشیری راه اندازی شده است

رهپویان هدایت
انتقادات و نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
جهت ارسال سئوالات خود از قسمت "تماس با من" اقدام نمایید.
پاسخگوی سئوالات شما هستیم .
با تشکر.

آدرس کانال تلگرام:
https://t.me/antisect

ارتباط با ادمین کانال:
mh_ahmadi80
بایگانی
نویسندگان
دوشنبه فروردين ۲۳ ۱۴۰۰، ۰۲:۱۰ ب.ظ

دو ستاره از آسمان عرفان ناب اسلامی(بخش اول)

رهپویان هدایت: واقعا باعث تاسف است که برخی از جوانان و حقیقت جویان در این سرزمین برای کسب معنویت و عرفان درب دکان هایی می روند که فقط ویترینی جذاب دارند و از محتوا و معنا خالی اند. در این روزها که ایام شهادت دو عارف حقیقی، دو معنویت خواه و معنویت جوی واقعی و دو سیر کرده در مسیر رسیدن به حقایق عالم است، ضرورت دارد از معنویت گفت و نوشت، اما نه عرفان دروغین و معنویت ضد معنویت! از عرفان حقیقی که برخی تلاش کرده و به آن رسیدند و چون مسیر پر سنگلاخ است اصحاب هدایت یافته آنان، بسیار غریب هستند.

که در ره منزل لیلی که خطرهاست    در آن شرط اول قدم آن است که عاشق باشی

و یا

در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم    سرزنش ها گر کند خار مغیلان دم مزن

باید به خود آییم که چه شده است ما را؟! چه رخ داده است؛ عرفانی که قرار است انسان را به معرفت و حقیقت برساند، درست در نقطه مقابل سیر می کند و با هر گونه شرک و الحاد و فسادی بر سر یک سفره نشسته است و چای می نوشد!

در این میانه، باید به دنبال عرفانی حقیقی بود عرفانی که با اندک اراده ای می‌توان به آن رسید نه با تلاش و جهد، نه با استاد و علم، نه با خلوت و سحر و نه با نماز و دعا!

 در این دوران تظاهرها و دروغ ها می توان راه را با ستارهایی از جنس آوینی و صیاد پیدا کرد. آنان که اشعه نور عرفانشان برای افرادی که در آرزوی درک معنویت و خواهان عرفان هستند هنوز می تابد.
دو نمونه ای از عارفان حقیقی که اگر برای ایرانیان نمایان تر شده و شناسانده شوند آن زمان عرفای دروغین به سوراخ های دود آکنده خویش خزیده و میدان را به اهلش وا می گذارند.

در این شماره به مقاله‌ای از شهید به تمام معنا الهی و دور اندیش، سید شهیدان اهل قلم، شهید آوینی اشاره می کنیم؛ مردی که امروز او را «سیدشهیدان اهل قلم» می‌خوانند

شهید آوینی در کتاب حلزون های خانه به دوش در ابتدای مقاله خود عرفان حقیقی را چنین می گوید: «برای عرفان حقیقی که اولیای حق هستند و اصحاب هدایت یافته آنان، بسیار غریب است که در این روزگار لفظ «عرفان» و صفت «عرفانی»، نه‌تنها بدون تناسب با معانی حقیقی آنها استعمال می‌شوند که اصلا اطلاق این الفاظ اصطلاحا بر اموری است که صراحتا با کفر و بی‌دینی و الحاد ملازمند.» 

او در ادامه با پرسشی منظور خود از نوشتن این مقاله را بهتر توضیح می‌دهد: به راستی در میان این جماعت کسی نیست که حتی معنای عرفان را در فرهنگ لغات دیده باشد؟ و یا آنکه این جماعت از شدت عرفان (!) به معنای بلندی دست یافته‌اند که عقل عرفای حقیقی بدان نمی‌رسد؟ اگر وضع اولیه لفظ عرفان برای دلالت بر معنای معرفت حق است، پس چه رخ داده که این لفظ در روزگار ما با هر کفر و شرک و الحادی جمع می‌شود جز معرفت حق؟ و این مجامع هنری لفظ عرفان را با معنای حقیقی آن به کار برد، باید یقه‌اش را گرفت و پرسید: مگر تو از پشت کوه آمده‌ای که نمی‌دانی دیگر سال‌های سال است که کسی لفظ عرفان را با این معنی به کار نمی‌برد؟ به راستی این کدام عرفان است که خروش سازهای سنتی را بدان نسبت می‌دهند؟

سید شهیدان اهل قلم در ادامه مقاله خود آنچه پس از پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق در قالب عرفان‌های گوناگون در جامعه مطرح شده بود را به باد انتقاد می‌گیرد و با کلماتی حماسی و تند آن را به چالش می‌کشد: ... این کدام عرفان است که نه‌تنها با کفر و شرک و الحاد جمع می‌شود که اصلا با اعتقاد به خداوند و معاد باطل می‌گردد؟ این روزگار اصلا روزگار وارونگی انسان‌هاست و به مقتضای این وارونگی، نه عجب اگر کلمات هم وارونه شوند و اصطلاحا بر مفاهیمی دلالت کنند که متضاد و متناقض با معانی حقیقی آنهاست! لفظ عرفان را هم مثل بسیاری دیگر از الفاظ علم، آزادی، عقل، سیاست و از معنا تهی کردند و در پوسته ظاهری آن هر آنچه خواستند ریختند و کسی هم نتوانست دم برآورد و چیزی نگذشت که دیدیم دجّال به لباس حق درآمد و سامری خود را در پسِ نقاب موسی پنهان داشت و عرفان با جنون و فساد و فتنه شیطانی جمع شد...

عارف حقیقی واله و شیدای حق است و عارف دروغین مفتون شیطان

 

ادامه دارد...

 


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی