توهم آمرزیدگی در مسیحیت تبشیری مجوزی برای ارتکاب مفاسد اخلاقی
رهپویان هدایت: هدف از بعثت انبیا بالا بردن سطح معرفت بشر نسبت به ساحت قدس الهی و ارتقاء فضیلتهای اخلاقی بوده و ازاینرو هر آموزهای غیرازاین را میتوان انحراف و گمراهی محسوب کرد. انبیاء الهی قواعد و فرامینی را به بشر ابلاغ کردهاند که درنتیجه تبعیت از آن به پاکی و طهارت دست یابند و از پلیدیهای نفسانی دور شوند.
دراینبین افرادی که تبعیت از هوای نفس را سرلوحه کار خویش قرار دادهاند مبادرت به تحریف آموزههای الهی انبیاء زده و فرقهها را پدید آوردهاند که نتیجه گرویدن به آن جز فساد و تباهی چیزی نیست. در این فرقهها غایت و هدف انبیا بهنوعی تفسیر میشود که فرد توهم آمرزیدگی دائمی یافته و درنتیجه آن از انجام مفاسد اخلاقی ترسی نداشته باشد.
در حقیقت، فرقه سعی میکنند تا ترس و خوف افراد را نسبت به انجام گناهان، مفاسد و هرزگیها از میان بردارند و آنان را در انجام این امور بیباک نمایند تا مفاهیم ارزشمند اخلاقی و انسانی مضمحل گردد. نکته قابلتوجه اینجاست که فرقهها ارزش زدایی از فضیلتهای اخلاقی و ترویج ناپاکیها را با وامگیری از اصطلاحات دینی و تحریف صریح آموزههای انبیاء انجام میدهند. برای نمونه مبلغان مسیحیت تبشیری وقتی میخواهند شرب خمر و نوشیدن شراب را باب کنند، برای قبح زدایی از آن سعی میکنند تا این فعل عقل ستیز را کاری مقدس و جزو مناسک دینی معرفی کنند. آنان تا آنجا پیشرفتهاند که به انبیاء تهمت شرب خمر زدهاند و درواقع برای توجیه خرابی باطن خویش از تهمت به پیامبران الهی نیز دریغ نکردهاند.
اگر بخواهیم با آن شاخصی که در ابتدای یادداشت آمده مبانی مسیحیت تبشیری را بررسی کنیم خواهیم دید که این جریان انحرافی جدی از آموزههای حضرت عیسی علیهالسلام است. در کتاب کلیات فلسفه نوشته ریچارد پاپکین، وی وقتی به مسئله فلسفه اخلاق پرداخت آنجا اعتراف کرد که مسیحیت فاقد هرگونه دستگاه نظاممند اخلاقی است و درواقع سران آن با تقلیل مسیر انسانیت به ایمان صرف و بیارزش قلمداد کردن عمل اخلاقی، آنچه امروزه با عنوان مسیحیت میشناسیم را پدید آوردند.
جالب است برخی افراد که شناخت چندانی از وادی دین و معنویت ندارند، اغلب به دلیل خلأهای روانی نسبت به انحرافات جریان تبشیر اقبال نشان میدهند و عنوان میکنند، تا پیش از گرویدن به این جریان انسانی مفسد بودند که اینک اصلاحشدهاند!!! در بررسی گفته این طیف باید نهایت دقت لحاظ شود چراکه آنان پس از اقبال نسبت به جریان تبشیر، تعریفشان از فضیلت و مفاسد اخلاقی کاملاً تغییریافته و درواقع چون آنان دیگر اموری چون شرب خمر، ارتباط با نامحرم، عیاشی و امثال آن را اموری زشت محسوب نمیکنند، میپندارند اصلاح شدهاند!!!
باید توجه داشت انسانی که درگیر امور نفسانی و اخلاقی است اما خود واقف به این اشکالات می باشد و در صدد اصلاح آنان است با فردی که با پندارسازی واهی مبلغان تبشیری خود را آمرزیده و مجاز برای ارتکاب پلیدی های اخلاقی می داند، یکسان نیستند. در مجموع مبلغان تبشیری سعی میکنند تا مخاطبان خود را چنان درگیر جهل مرکب کنند که آنان ندانند تا چه میزان در انحرافات و مفاسد اخلاقی غوطه ور شده اند تا با توهم آمرزیدگی راهی جهنم اعمال شان شوند.