تفاوت مفهوم انسان کامل در شریعت اسلامی با فرق تصوف
رهپویان هدایت: دراویش بهظاهر باسواد و اندیشمند وابسته به فرقههای صوفیه، با دستدرازی به آثار گرانقدر استاد شهید مطهری، مصداق واقعی انسان کامل را که شخص رسول اکرم (ص) و ائمه معصومین علیهمالسلام میباشند را عمداً کتمان میکنند و آن را به فردی که باعث گمراهی و ضلالت ابدی جماعت دراویش شده، نسبت میدهند.
اهمیت شناخت انسان کامل که استاد گرانقدر در کتابشان به آن اشاره میکنند برای این است که انسان کامل و واقعی را از آن شخصیتی که دراویش در جایگاه عرفان دروغین برای او قائل هستند جدا نماید.
ازنظر استاد شهید مطهری انسان کامل، انسانی است که به مقام عبودیت رسیده و عبد تمامعیار باشد و خداوند تبارکوتعالی او را عبد خطاب میکند. اما از دیدگاه فرق تصوف ، انسان کامل در آخر عین خدا میشود و اصلاً انسان حقیقی، خود خدا است.!!!
شهید مطهری در کتاب انسان کامل به این موضوع اینگونه اشاره میکنند: انسان کامل اسلام صد درصد با انسان کامل عرفا و متصوفه، تطبیق نمیکند. انسان کاملی که دراویش صوفیه از آن دم میزنند فردی است که قطب و مراد فرقه، افراد را به خود دعوت میکند و آنان را از بندگی و اطاعت خداوند دور میکند.
این نویسنده گرانقدر در بخش دیگر این کتاب ، میخواهد بگوید انسان کاملی که فرق تصوف با خیالات ساختهاند برخلاف انسان کاملی است که دارای مقام عصمت است و در ادامه هشدار میدهد: ما اگر منطق قرآن را در یکطرف و منطق عرفان تصوف در باب عقل را در طرف دیگر بگذاریم، اینها با یکدیگر خوب نمیخوانند.قرآن خیلی بیشتر برای عقل احترام و ارزش قائل است .
دراویشی که برای عقل ارزش قائل نیستند و تا حدی هم تا بیاعتباری عقل هم پیشرفتهاند، با معیارهای انسان کامل، خیلی فرق دارد. ازنظر شهید مطهری، انسان کامل در اسلام با انسان کامل عرفای صوفیه از این نظر متفاوت است زیرا عقل در انسان کامل اسلام رشد و نمو کرده و در کمال احترام است.درصورتیکه در انسان کامل صوفیه ، عقل تحقیر میشود.
بنابراین ، هرچه بیشتر دقت میکنیم، باورها و انحرافات فرق تصوف بهقدری سخیف و ابداعی است که شناخت انسان کامل در فرقههای صوفیه، امری غیرعقلانی و بیهوده محسوب میشود که ثمره علمی و معرفتی نخواهد داشت.