رواج باورهای کفرآمیز در فرق تصوف
رهپویان هدایت: فرقههای صوفیه با آموزههای انحرافیشان، نقش بسزایی در رواج تفکرات کفرآمیز در جوامع اسلامی دارد. توحید ناب و اصیلی که شریعت اسلامی همیشه منادی آن بوده و پیشوایان دینی با تبعیت از رهبران آسمانی تشیع ، مروج و مبشر آن هستند، در آیین یهود و مسیحیت به لحاظ تحریفات صورت گرفته، بهتدریج با شرک و الحاد آمیختهشده است.
مسلکهایی که متأسفانه به لحاظ اغراض دنیایی، مادی و سیاسی با واژه(( دین )) معرفی میشوند، همه و همه بهنوعی دچار الحاد و کفر در اعمال و باورهایشان شدند. فرقههای صوفیه از این خسران زدگی فرقهای بینصیب نبوده است. دعاوی کفرآمیز مشایخ فرقههای صوفیه که از خودبزرگبینی و ناخالصی ایمان و ایقانشان سرچشمه میگیرد، مسیر اعتقادی مریدانشان را منحرف کردند و همراه خودشان، دراویش را هم گرفتار وهم و خیالات انحرافی کردهاند.
بهعنوان نمونه، در مکتوبات منسوب به جنید بغدادی آمده است: زیر جبه من غیر از خدا نیست. وی بر این باور است صوفی به مقامی میرسد که روح وی بهطور کامل به خدا پیوسته و با او یکی میشود !! و اینزمانی اتفاق میافتد که شخصیت بشری خود را در ذات الهی فانی و نابود سازد. از بایزید بسطامی نقلشده است : من خدایم، معبودی جز من نیست پس مرا پرستش کنید.
این قبیل اظهارات کفرآمیز در احوالات مشایخ فرقههای صوفیه به کثرت مشاهده میشود که از بیان آن در این مجال خودداری میکنیم. اینچنین اظهارات الحادی با توحید اسلام ناب محمدی هیچگونه تناسب و سازشی ندارد. چنین اباطیل گویی هایی که متأسفانه در اذهان و لسان مریدان رواج پیداکرده است، ازنظر شریعت اسلام ناب محمدی، بهشدت مذموم است و گوینده آن مورد لعن بوده و حتی محکومبه کفر خواهد شد.
امروز روسای فرق تصوف به شیوههای مختلف ، سعی میکنند ننگ چنین کفر گویی های مشایخ فرقه را از دامن آنان پاک کنند و با سو استفاده از مفاهیم علمی، کلامی، به هر طریقی که ممکن باشد ، آن را توجیه و کتمان کنند. مریدان بهظاهر باسواد و تحصیلکرده وابسته به فرقههای صوفیه، تمام تلاش خود را به کار گرفتهاند باورهای کفرآمیز مشایخ صوفیه را با مضامین ناب عرفان اسلامی و تاریخ اسلام آمیخته کنند تا درنهایت راه تشخیص و تمیز این انحرافات کفرآمیز برای عموم مردم امکانپذیر نباشد.