فرقه سازی های اسلام صوفیانه از منظر نهج البلاغه
رهپویان هدایت: بنابر کلام نورانی حضرت امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه عدهای از مردم میخواهند بعد از شهادت پیامبر اکرم (ص) فساد را در جامعه اسلامی بازگردانند ولی سستی و ناتوانی آنها، کندی شمشیر و کمبود ثروتشان مانع بزرگی برای آنان شده است. حضرت به کسانی اشاره دارند که در اندیشه بوده و هستند که قائد و فرمانروای گروه و جمعیتی باشند و بر منبری بالا روند و خود را مراد و پیشوای مردم معرفی کنند و اهداف متعالی اسلام ناب محمدی را از بین ببرند.
با استنباط از فرمایشات حضرت علی علیهالسلام میتوان گفت دودسته جامعه اسلامی را دچار جدایی و شکاف کرده و به فرقه سازی های مختلف در میان مسلمانان پرداخته و مقصود دشمنان اسلام ناب محمدی را در که در پس فرقهها همیشه مخفی بوده است را تأمین کردهاند.
دسته اول کسانی هستند که دین مبین اسلام را بهطور صحیح و عمیق درک نکرده و با کجفهمیهایشان؛ دین را برای عوام تعریف و تبیین کردند. در این شک و تردیدی نیست این گروه بهظاهر اهل دیانت، کاملاً برمدار جاهلیتاند و از عملکرد و رفتارشان، هزار گونه شر و فساد به بار میآورند. درنهایت فرقهای میشوند و امت واحد اسلام را از یکپارچگی اعتقادی، وحدت اجتماعی خارج میکنند.
بنابر رهنمودهای متعالی حضرت امیرالمؤمنین در خطبه 87 نهجالبلاغه این افراد مشتی افکار جاهلانه از جاهلان و گمراهی گمراهان فراگرفته و در میان مردم دامهایی از فریب و دروغ پخش میکنند. کتاب خدا را به رأی خودشان تفسیر و معنا میکنند. امام صادق میفرمایند این جماعت با استفاده از نام و نشان اسلام پوستین اسلام را بهگونهای وارونه میپوشند و با فریب مردم عوام، آنان را از صراط مستقیم دور میکنند. مصادیق عینی فرمایش نورانی حضرت را میتوان در احوالات حسن بصری و مریدان وی مشاهده کرد.
دسته دوم کسانی هستند که دین را در خدمت تمایلات و مطامع خودکامانه و سلطهگرانه خودشان میگیرند. با تشکیل فرقه، سهمگینترین ضربات را بر چهره دین و دینداران میزنند. به تعبیر حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام این بلیه ای است که همهجا را میگیرد ولی مصائب و گرفتاریهای آن به یک طبقه معین جامعه اختصاص پیدا میکند. دشمنانی که اتحاد و یکپارچگی امت اسلامی را مانع تحقق سیاستها و منافع خودش میداند از این فرقه سازی های متنوع بانام ونشان اسلامی، بستر لازم برای فعالیتهای خرابکارانه و موذیانه خود را فراهم میکند.
بهعنوان نمونه، در خاطرات محمدحسن تابنده ملقب به صالح علیشاه و پسرش حسین تابنده آمده است ارتشبد نعمت اله نصیری، دکتر اقبال، اسد اله علم، تیمورتاش و بسیاری از سران جنایتکار دربار رژیم پهلوی، با دستمال نبات، جوز و سکه درحالیکه غسل اسلام، توبه (از بدعتهای فرق تصوف) انجام دادهاند نزد آن دو نفر حاضر میشوند و خود را فقیر فرقه نعمت الهیه گنابادیه میدانند. این افراد ذی سمت و بانفوذ رژیم پهلوی از دادن عشریه معاف هستند چون عنوان آنها برای رئیس فرقه بهترین عشریه و سرمایه است.
التماس تفکر