رهپویان هدایت

این وبلاگ با هدف روشنگری پیرامون مسیحیت صهیونیستی و تبشیری راه اندازی شده است

رهپویان هدایت

این وبلاگ با هدف روشنگری پیرامون مسیحیت صهیونیستی و تبشیری راه اندازی شده است

رهپویان هدایت
انتقادات و نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
جهت ارسال سئوالات خود از قسمت "تماس با من" اقدام نمایید.
پاسخگوی سئوالات شما هستیم .
با تشکر.

آدرس کانال تلگرام:
https://t.me/antisect

ارتباط با ادمین کانال:
mh_ahmadi80
بایگانی
نویسندگان
اقدامات روشنگرانه علما و تاسیس مراکز آموزشی، بهداشتی و خدماتی با کمک‌های مردمی برای مقابله با مسیحیت تبشیری  در دوره قاجار از نقاط برجسته و درخشان جبهه اسلام در برابر میسیونرهای مسیحی است.

به گزارش انجمن رهپویان هدایت، در دو شماره گذشته، به گوشه‌ای از فعالیت‌های علما، روحانیون و مردم مسلمان ایران در برابر موج فزاینده تبلیغات مسیحیت تبشیری در دوره‌های صفویه، افشاریه و زندیه پرداخته شد.

در این بخش فعالیت‌های ایجابی و سلبی بزرگان دینی با کمک مردم مسلمان ایران در مقابل ترفندهای تبلیغاتی مبلغان و میسیونرهای مسیحی در دوره قاجاریه بررسی می‌شود.

نخستین اقدام علما و روحانیون در مقابله با حجم گسترده تبلیغات مسیحیت تبشیری در دوره قاجار را باید در واکنش آنها به فعالیت‌های "هنری مارتین" جستجو کرد.

همان فردی که از او با عنوان نخستین "شبهه‌گستر" و "قداست‌شکن" به‌نام "مناظره و گفتگو" یاد شده و برای تخریب اسلام، با روحانیون جلسات و مناظرات متعددی را برگزار می‌کرد.

فعالیت‌های علما به دوران زندگی او محدود نشد و حتی بعد از مرگ این مبلغ مسیحی درسال 1813 میلادی، نیز ادامه پیدا کرد و رساله‌هایی در رد افکار او نوشته شد.

در این راستا باید از "ملااحمد نراقی" نام برد که نه تنها سخنان "مارتین"، بلکه شیوه زندگی و عادات و آداب غربیان را نیز بدان گونه که خود شناخته بود، یکسره زشت و ناپسند خواند. نراقی در کتاب خود، که در سال 1817 میلادی نوشت، سخنان هنری مارتین را "سست بنیان" و "سزاوار خاموشی و سکوت" دانست، ولی چون "محتمل بود که تجافی از رد آن موجب شبهه عوام شود"، برآن رد نوشت.[1]

در همان سال‌ها فردی به نام "تیزدال" که مسئولیت چاپخانه "انجمن تبلیغی کلیسا" را بر عهده داشت، کتابی با عنوان "ینابیع الاسلام" نوشت و در آن به رد مبانی دین اسلام پرداخت که در برابر آن، دو تن از علمای برجسته اصفهان به نام‌های "آقامحمد تقی نجفی" و "حاج آقا نورالله نجفی"، واکنش کوبنده و منطقی را داشتند.

این دو نفر، "سلیمان خان رکن الملک شیرازی"-نایب الحکومه اصفهان- و "سید محمد داعی الاسلام"-ناشر مجله اسلام- را برای مباحثه با "تیزدال" انتخاب کردند.

با توجه به اهتمام ارزنده "داعی الاسلام" برای خنثی کردن توطئه‌های تبلیغاتی میسیونرهای مسیحی، وی کتاب مقدس مشتمل بر عهد عتیق و جدید و زبان‌های انگلیسی و اردو را فرا گرفت و با انتشار دو مجله "اسلام" در اصفهان و "دعوت الاسلام" در بمبئی با مبلغان انگلیسی به مناظره و بحث می‌پرداخت.

همچنین "آیت الله آقا نجفی" به "ظل السلطان" حاکم وقت اصفهان نامه نوشت و تاسیس چاپخانه در جولاهه و فعالیت‌های پزشکی مردان و زنان میسیون را صحیح ندانست و خواستار جلوگیری از فعالیت‌های آنها شد.[2]

به این ترتیب باید گفت "آیت الله آقانجفی اصفهانی" در این زمینه نقش مهمی را ایفا کرد. این میسیونرها شبهاتی را در رابطه با اسلام مطرح می‌کردند که باید یک عالم دینی به آن پاسخ می‌داد و مرحوم آقانجفی جزو پیشگامان گفت وگو با مسیونرهای مسیحی است.

علاوه بر اقدامات "سلبی" علمای وقت، در زمینه "ایجابی" نیز واکنش‌های قابل تحسینی داشتند. از جمله آنها می‌توان به تاسیس "انجمن صفاخانه" اصفهان در حجرات مدرسه صدر و سپس در جلفای اصفهان اشاره کرد که به وسیله آن، به گونه‌ای سازمان‌یافته با فعالیت‌های مسموم میسیونرها مقابله کردند.[3]

با توجه به اینکه، تشکیلات مسیحیت تبشیری برای نفوذ بین لایه‌های مردم در جامعه مقصد، هزینه‌های هنگفتی برای راه‌اندازی مراکز خدمات اجتماعی انجام می‌دهد،‌ این مهم مورد توجه علمای مسلمان در زمان قاجار قرار گفت.

رجال اصفهان به این منظور، چندین مدرسه برای کودکان خصوصا کودکان بی‌سرپرست ایجاد کردند که متن اعلام فعالیت این مدارس در روزنامه "جهاد اکبر" مورخ 7 جمادی الاول 1325 هجری قمری منتشر شد.[4]

از جمله مقابله‌های ایجابی دیگر می‌توان به تاسیس درمانگاهی با عنوان "مریض‌خانه اسلامیه" در محله "گلبهار" و درمنزل "حاجی میرزا عبدالحسین انصاری" برای درمان چهل بیمار زن و مرد اشاره کرد که هزینه آن از طریق کمک‌های مردمی تامین شد. [5] گفتنی است این موضوع در کتاب "مکالمات مقیم و مسافر" اثر "حاج آقا نورالله اصفهانی" آمده است.

تاسیس کتابخانه(قرائت‌خانه) از دیگر اقدامات برای مقابله با فعالیت‌های میسیونرهای مسیحی بود که این مرکز فرهنگی در محله "دروازه دولت" اصفهان قرار داشت و همه‌روزه از صبح تا شب دایر بود.[6]

این اقدامات مثبت و هوشمندانه، آن‌قدر عواقب پایداری بر جای گذاشت که فعالیت‌های عوام‌فریبانه مبلغین مسیحی را ناکام گذاشت و مردم از تاسیس درمانگاه، مدرسه، انجمن صفاخانه و کتابخانه اسلامی استقبال کردند.

در این ارتباط بیماری به‌نام "الیاس"، رضایت خود از "مریض‌خانه اسلامیه"  را این‌چنین بیان می‌کند:"من ده سال بود به مرض فلج گرفتار بودم، شب و روز از زحمت آن معذب و یک سال در مریض‌خانه پروتستانیان معالجه نمودم، سودی نبخشید و اکنون قریب پنجاه روز است در اینجا آمده‌ام و از حسن معالجه نواب والا بهبودی حاصل شده چنان‌که می‌توانم راه بروم."[7]

البته فعالیت‌های پیش‌گفته مربوط به اصفهان بود و باید از اقداماتی که در شیراز هم انجام شد یاد کرد؛ در این شهر عالمی به نام "آقامیرزا ابراهیم مجتهد محلاتی" به تدریس کشیشی انگلیسی به نام "زایس" معترض شد و با کمک تجار و رجال آن شهر در صدد تاسیس مدرسه‌ای برای تعلیم کودکان مسلمان بود که از نتیجه کار وی در منابع تاریخی نقل کاملی نیامده است.[8]

علاوه بر اینها، فعالیت‌های "سیدعبدالحسین لاری" در "فارس" و تالیف رسالاتی از سوی "محمدحسین ناظم الحکما" در "بوشهر" نیز  از دیگر واکنش‌های علما در برابر عملکرد مبلغان انگلیسی به‌حساب می‌آید.[9]

استفاده از فرصت سخنرانی، یکی دیگر از عملکردهای موفق روحانیون برای روشنگری پیرامون فعالیت‌های مبلغان مسیحی بود که عموم مردم را به همکاری برای تاسیس موسسات خدماتی، اجتماعی، پزشکی و ... دعوت می‌کردند.

اضافه می‌شود، مردم در برابر تاسیس درمانگاهی به نام "ماری برد" در بازار مقاومت کرده و منجر به تعطیلی چندین‌باره آن شدند.

همین فعالیت‌های ارزشمند وقابل تقدیر- به‌ویژه در دوران مشروطه- بود که عرصه را برای فعالیت‌های مبلغان مسیحیت تبشیری تنگ کرد تا جایی که انجمن تبلیغی کلیسا که سد محکمی را در برابر خود می‌دید،‌ مجبور شد به این نکته تلخ اعتراف کند که اوضاع ایران "اسفناک" است.[10]

بنا بر این گزارش، هرچند سابقه تبلیغ مسیحیت در بین مسلمانان ایرانی به چندین قرن قبل از قاجارها برمی‌گردد، اما ورود میسیون آمریکایی در سال 1832 میلادی به ایران، در واقع مقارن با دهه‌های ابتدایی حکومت این سلسله محسوب می‌شود.

در این سال، دو میسیونر به نام‌های "سمیف" و "دوایت" از طرف هیئت کمیسیونرهای آمریکایی برای میسیون‌های خارجی، عازم آسیا شده و بعد از گذشتن از سوریه، آسیای صغیر و ارمنستان به ارومیه رسیدند.

شیوه کار آنها نیز بر این اساس بود که ابتدا با توجه به قدمت آشوری‌ها در آن منطقه، فرا خواندن آنها به فرقه پروتستان را در دستور کار خود قرار دادند و پس از احداث چاپخانه، آموزشگاه‌های روستائی، بیمارستان و خدمات اجتماعی مردم‌فریب دیگر، نخستین مجمع پروتستانت را در سال 1855 میلادی تشکیل دادند.

این مبلغین سپس وارد تهران شده و در سال 1870 یک مسیحی آشوری به نام "گورگیس" ماموریت تاسیس مکانی برای توزیع کتاب مقدس را بر عهده گرفت و از این رو نخستین آموزشگاه‌‌های دخترانه و پسرانه نیز در سال 1873 در نزدیکی "دروازه قزوین" تاسیس شد.

پس از آن، میسیونرها خدمات پزشکی را آغاز کردند و در پائیز 1893 میلادی بیمارستان آمریکائی در تهران گشایش یافت و از این طریق برنامه‌ریزی خود را برای انجام تبلیغات انجام دادند.

با فراهم شدن مقدمات تبلیغ، میسیونرهای آمریکایی فعالیت‌های تبلیغی خود را به شهرهای دیگر از جمله: "همدان"، "تبریز"، "رشت"، "مشهد" و "کرمانشاه" گسترش دادند و با همان حرکت‌های مردم‌فریبانه و با تاسیس مراکز خدمات اجتماعی، به تبلیغ مسیحیت تبشیری پرداختند.

اگرچه در منابع، کمتر اشاره به مبارزه روحانیون با این مبلغین مسیحی در دوره دوم قاجاریه شده، اما باز اسنادی از سخنرانی‌ها و موعظات روشنگرانه علما و روحانیون درباره مسیحیت تبشیری به چشم می‌آید. به‌عنوان مثال می‌توان به سخنرانی‌های "آیت‌الله زاده‌خالصی" در مسجد "سلطانی تهران" در سال 1923 میلادی اشاره کرد.[11]

ادامه دارد...



[1]  حائری، عبدالهادی، نخستین رویارویی اندیشه گران ایران با دو رویة تمدن بورژوازی غرب، چ 5، امیرکبیر، تهران، ص537

[2] برومند، صفورا، پژوهشی بر فعالیت انجمن تبلیغی کلیسا در دوره قاجاریه، چاپ نخست، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، تهران، 1387، ص 187

[3]  بشیریه، احمد، کتاب آبی، گزارش‌های محرمانه وزارت امور خارجه انگلیس درباره انقلاب مشروطه ایران، نشر نو، تهران، 1369،ج1، ص 54

[4]  نجفی، موسی، اندیشه سیاسی و تاریخ نهضت بیدارگرانه حاج آقا نورالله اصفهانی، بی‌جا، کلینی، 1369، صص 164-163 و 168-167

[5]  همان، صص 167-164

[6]  همان، ص 169

[7]  همان، ص 165

[8]  سعیدی سیرجانی، وقایع اتفاقیه مجموعه گزارش‌های خفیه‌نویسان انگلیس در ولایات جنوبی ایران از سال 1291 تا 1322 قمری، چ 2، نوین، تهران، 1362، ص 695

[9]  بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، چ4، کتاب‌فروشی زوار، تهران، 1371، ج6، صص 137-135؛ سیدقاسم یاحسینی،‌ روشنان زمینی، روزنامه کیهان، 15 آبان 1370، ص 6

 [10]  Robin Water field . Christians in Persia, p. 161.

[11]  متن سخنرانی آیت الله خالصی در مسجد سلطانی تهران، روزنامه اتحاد اسلام، شماره 10، 23 ذی‌القعده 1342 ه.ق/ 9سرطان 1303/ 30 ژوئن 1924، ص 1

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۲۶
انجمن رهپویان هدایت

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی