سبک زندگی غربی عامل گسترش نوعرفان های جعلی
رهپویان هدایت: علل پیدایش، گرایش و علل گسترش شبه معنویت های حاضر در ایران اسلامی را باید به جهت جامعه شناسی مورد بررسی قرار داد.
در این مقال کوتاه نمی توان به هر سه علت پیدایش، گرایش و گسترش شبه معنویت ها در ایران اسلامی پرداخت اما در مورد اول که بحث چگونگی و علت های پیدایش است باید به مباحث جامعه شناسی حتما رجوع کرد.
در جامعهای که تربیت بومی آن تربیت دینی است، چگونه می شود که زمینه پیدایش جنبش های نوظهور بوجود می آید؟
معمولا این گونه جنبش ها هم صنف با سبک زندگی غربی است و در عمده آنها روش های شبه معنویت ها با سبک زندگی غربی کاملا لازم و ملزوم یکدیگرند.
وقتی در جایی سبک زندگی غربی مبنا باشد حاکمیت فرهنگ غربی اتفاق میافتد و دین کنار گذاشته میشود، در نتیجه لازمة این نوع زندگی که این نوع معنویت میباشد حاضر می شود؛ هر جا این چنین سبک زندگی وارد شود معنویت درخور شأن آن هم وارد میشود.
حال باید به این مهم توجه کرد که اگر چه جامعة ما اسلامی است اما متاسفانه سبک زندگی غربی در جامعه به مرور رسوخ و نفوذ کرده است. از زمانی که سبک زندگی غربی در کشور ما به سبک آرمانی بالاشهرنشینان درآمد نفوذ این جریانات بیشتر شد و اتفاقا رشد و گسترش عرفان های بدلی برای اولین بار در ایران اسلامی در مناطقی بود که بیشتر به سبک زندگی غربی متمایل بودند.
به طور مثال اگر یک همایش اجتماعی در مورد این جریانات وجود داشت ابتدا کلان شهرها در معرض آسیب بودند و در کلان شهرها هم مناطق مرفه نشین بیشتر از دیگر مناطق ...
لازمه زندگی به شیوه غربی این است که به جای اعتکاف، تفکر، ورزش و... به شما می گوید حدود یک ساعت یوگا انجام دهید، به جای شیوه های آرام بخش اسلامی مانند دعا و راز و نیاز با خدا به مدیتیشن توصیه می کند و ... تا زمانی که در کشور سبک زندگی غربی و فرهنگ غربی بر زندگی و فرهنگ مردم حاکم باشد این چنین معنویتها نیز حضور خواهند داشت و این مسئله قابل تفکیک نیست.
برای نمونه در کنار مدل هایی از یوگا که توسط شبه معنویت ها در کشور تبلیغ می شود می توان به ترویج سبک زندگی توسط ترویج دهندگان فنگشویی اشاره کرد که در حال پیاده کردن سبک زندگی خاص خود هستند. آنان چیدمان منازل را تعریف می کند و برای سبک زندگی افراد برنامه ریزی می کند؛ می گویند اگر خواستار زندگی معنوی هستید باید نمادی از مجسمة بودا در منزل داشته باشدو به عبارت دیگر مدل سبک زندگی را تغییر میدهند.
دیوید فورد کتابی تحت عنوان «جدایی معنوی» یا «طلاق معنوی» می نویسد که در آن میگوید طلاق میتواند به عنوان یک سیر و سلوک معنوی باشد! این مطلب یقینا در صدد ارائه سبک زندگی غربی است که در این مدل قبح و زشتی طلاق برادشته شده و از آن به عنوان مسیر معنوی یاد و به آن توصیه می شود!!
دین مبین اسلام با سبک زندگی غربی همخوانی ندارد و برای خود داری سبک و سیاقی کاملا عقلی و علمی است که با توجه به غنای متون آن، اگر در جامعه به صورت تمام و کمال پیاده شود نه تنها نیازی به روش های بیگانه نیست بلکه به طور قطع بیگانگان از آن الگو خواهند گرفت.