تصوف ، بنگاه سیاست نامشروع
بنا بر گواه اسناد تاریخی در دوره قاجاریه، مخصوصاً از زمان محمدشاه قاجار به بعد، شاه و اکثر شاهزادگان و درباریان با قطب و مراد فرقههای صوفیه رابطه مرید و دستبوسی داشتند. محمدشاه قاجار مرید رحمت علی شیرازی بود و پس از به قدرت رسیدن، بسیاری از مناصب حساس حکومتی را به دراویش نعمتاللهی مانند میرزا آغاسی و صدر الممالک اردبیلی سپرد.
هدف از بهکارگیری دراویش صوفیه برای ارائه یک مذهب تزویری به جامعه اسلامی بود. آنان بر این باور بودند که با تظاهر به مقدسات اسلامی، فقاهت و مرجعیت شیعه را نزد عموم مردم تضعیف کنند تا مسیر سلطه حاکمان بر مسلمین تسهیل گردد.
برخی از محققان در این خصوص نوشتهاند: فرقههای صوفیه بعد از قرن نهم به بعد، با از دست دادن عناصر توانمند نظری، مراحل افول را طی کرده و بهمرور در معرض نفوذ عناصر سیاسی ماسونی و گاه سرویسهای جاسوسی دنیای غرب قرار گرفتند. فرق تصوف چنان در انحرافات و جعلیات فرورفتند که فرقه ضالهای همچون بهائیت از دامن آنان با اهداف سیاسی و جاسوسی به وجود آمد.
بعد از انقلاب اسلامی فرقههای صوفیه در قالب جنگ نرم دشمن علیه نظام جمهوری اسلامی توسط دول بیگانه به کار گرفته شدند. دراویش در بزنگاههای مختلف بنا بر مطالبات نامشروع مستکبرین در قالب دفاع از حقوق بشر، سیاه نمایی و بحران سازی های تصنعی به مقابله با نظام جمهوری اسلامی و مرجعیت شیعه پرداختند و همچنان به شیوههای مختلف به تحرکات خصمانهشان ادامه میدهند.