دختری که قربانی انحرافات سعید عابدینی شد(بخش دوم) +تصاویر
-ببخشید، منظورتان از این جمله آخری چیست،یعنی سعید به دنبال چه خواسته هایی بود که دست به هر کاری می زد؟
سعید یک اخلاق خاصی داشت، خیلی عاشق رفتن به آمریکا بود، همیشه می گفت آمریکا کشور رویاهامه و یه روزی میرم اونجا و به آرزوهام می رسم، می گفت از بچگی عشق آمریکا بودم!
یه چیز جالب هم بگویم حتی شب ها سعید جدیدترین فیلم های آمریکایی را نگاه می کرد و از آنها لذت می برد به قول خودش شیفته فرهنگ آمریکایی بود.
سعید عابدینی در خارج کشور
-دیگر چه خواسته ای داشت؟
سعید خیلی دوست داشت آدم سرشناس و معروفی باشد براش مهم نبود که از چه راهی به این هدف برسد فقط دوست داشت آدم بزرگی باشد به خاطر همین دست به کارهای عجیب و غریب زیادی می زد!
-مثلا چه کاری؟
گفتم که من بعضی شب ها به خانه پدری سعید می رفتم، عابدینی یه دوستی داشت به نام وحید زردی، در آن دوران که در کلیسا شرکت می کردند سعید و وحید مدعی شده توانایی احضار روح و جن را بدست آورده اند به همین خاطر شب ها به بالای پشت بام خانه پدر سعید می رفتند و کارهای عجیب و غریب می کردند و سرودهای خاصی می خواندند و میگفتند که ما اجنه و شیاطین را به تسخیر درآورده ایم، من شاهد بودم که بارها همسایه ها از این رفتارهای سعید و وحید به تنگ آمده بودند و چندین بار هم شکایت کردند، پدر سعید هم از این حرکات او خیلی ناراحت بود و چندین بار با سعید درگیر شد ولی خوب فایده ای نداشت سعید کار خودش رو تکرار می کرد.
-پس سعید به جز ادعای دیدن مسیح، ادعای احضار روح و جن هم داشت؟
بله-نه تنها این ادعا که مدعی معجزه گری هم بود! می گفت مسیح به او معجزاتی داده اما نمی دانم چرا هیچ وقت این معجزاتش در مورد خانواده اش کارساز نبود، اگرسعید معجزه بلد بود باید اول خانواده خودش رو نجات می داد!
ادامه دارد...
از اونجایی که در بخش اول خدمتتون عرض کردم من کارم کتابفروشیه و همه جور آدم به محل کار بنده مراجعه می کنند. از مسلمان و مسیحی گرفته تا غیره.
من خودم مسلمان هستم. ولی همیشه برام جالب بود فضای کلیسا و حتی افراد مسیحی. دوست داشتم راجع به اونها بیشتر بدونم که به فضل خدا وارد حرفه کتابفروشی شدم و با تام ادیان به طور خلاصه آشنا شدم.
از زرتشتی گرفته تا بیدین به کتابفروشی که بنده در آن کار می کنم مراجعه می کنند تا پیرامون دین و یا علایقشون کتاب تهیه کنن.
کشیشانی هم گاهی اوقات مراجعه می کنند به محل کار بنده و از اونجایی که دوست داشتم همیشه بیشتر بدونم راجع به مسحیت معمولا هرموقعی که می اومدن به محل کار من 20 دقیقه ای وقت هرکدوم رو میگرفتم و اونهارو به بحث دعوت می کردم و البته بیشتر من سوال می کردم.
یادمه یبار یکی از اونها بهم انجیلی هدیه داد تا بخونم و گفت بخون تا بلکه با حقیقت این جهان آشنا بشی. از اونجایی که اهل کتاب و کتاب خوانی بودم من هم انجیل را تا به آخر مطالعه کردم. مطالب جالبی درش نوشته شده و خیلی هاش هم جنبه آموزشی و دور از گناه رو داره.
ولی همیشه برام سوال بود که وقتی تو این کتاب نوشته در مراسم شرابخواری و عیاشی شرکت نکنید!! پس چرا تمام این کشیشانی که من میشناسم از یکی از کتابفروش هایی که دوست و همکار خودمه شراب و مشروب تهیه می کنن؟؟؟(چون خودش درست می کنه ازش می خرن و میگن جنس شرابش خوبه و از این جور تعریف ها) چرا به کتاب عمل نمی کنن و آیا این آیات فقط برای غیر کشیش ها آمده؟