این روزها تحرکات جریان دراویش خارج از کشور را می‌توانیم به‌عنوان مصداق بارز این موضوع در نظر گرفت. همانطورکه قبلاً گفتیم دراویش فرقه نعمت الهیه با ایجاد یک دفترخانگی به‌ظاهر تشکیلات اداری، خود را در زمره حقوقدانان بشری به کشورهای بیگانه و معاند معرفی می‌کنند.
فرقه ها به خاطر شاکله ای که دارند توان مخفی کردن خود را برای مدت زیاد از دست می دهند. حال نیز یکی از فرقه ها که چند سال با مخفی کاری در حال خلاف گویی، دشمنی با مبانی اصیل اسلامی و دشمنی با انقلاب اسلامی بود و دیدگاه های خود را نعل به نعل مطابق با آموزه های اسلامی می دانست! چهره خود را آشکار نموده است.
محمد حسن گنابادی با لفب فرقه ای صالح علیشاه، در زمان حیاتش مدعی بود: در بدو غیبت کبری امام دوازدهم، جنید بغدادی از طرف حضرت مأمور شد که در زمان غیبت کبری به نام آن حضرت بیعت بگیرد و جانشین خود را هم تعیین کرده و به او نیز اجازه تعیین جانشینی بدهد و این سلسله اجازه تا زمان ظهور حضرت ادامه خواهد داشت و امروز این اجازه به من رسیده است.
کلیسای ارتدوکس اعتقاد دارد جریان مسیحیت صهیونیستی به دنبال القای یک دیدگاه لاهوتی بیگانه از مسیحیت در ذهن مسیحیان است. این کلیسا بر این باور است که اهداف این جریان، سیاسی است نه دینی و در نتیجه همه این‌ها در جهت خدمت به منافع حکومت خاصی است.
خودزنی فرقه‌ای مسیحیان تبشیری به جایی رسیده است که مهره رسانه‌ای این جریان بنی هین از معروف‌ترین مسیحیان صهیونیست را "معلمین دروغین و دزد" خطاب می‌کند.
تحریف در کتاب مقدس کاری است که کشیش‌های پروتستان به وضوح آن را مرتکب می‌شوند تا صندلی‌های خالی کلیساهای خود را پر کنند، حمایت سازمان های مسیحی را کسب کرده، ده یک بیشتری گرفته و منافع مالی به دست آوردند.
از سخنان امام (رض) می‌توان استنباط کرد که: یهود سیاسی، مؤلفه اولین و برجسته نظریه مسیحیت صهیونیستی است. امام خمینی رحمه‌الله ، از آن رو که این ایده بـه دنـبال حکومت و بـقای خود بر فلسطین بوده و سلطه بر جهان را در سر می‌پروراند، به آن حمله می‌کند، هر چند در ظاهر، نهضت امـام خمینی رحمه‌الله ، چیزی جز مصاف با شاه به نظر نمی‌رسید! ولی در واقـع، امـام در پی مـبارزه با ایده مسیحیت صهیونیستی نیز بود؛ ایده‌ای که بر پایه آن، اسرائیل شکل گرفته بود.
