زندان، تیمارستان، هم جنس بازی: پائولو کوئیلو
یکی از ملاکهای حقانیت یک روش و صدق و درستی در مولفه هایی که بناست انسان را رهنمون باشد، خاستگاه آن حرکت و جنبش است و در همین راستا مدعیان دروغین و عرفانهای تقلبی را باید پایش کرد تا به انحراف عقیده آنها بیش از پیش پی برد.
پیش از پرداختن به اصل مطلب بیان چند موضوع مهم است:
بررسی اعتقاد و گفته های رهبران و اقطاب فرقه های انحرافی نشان می دهد این جنبشها با سخنانی که ظاهری زیبا دارند و در نگاه اول، خوب و صحیح به نظر میرسد افراد مختلف را به نام دین، مذهب و خداجویی به خود جذب میکنند. با دقت و ریزبینی به راحتی متوجه خواهیم شد تناقض این آموزههای غیر الهی با آموزههای ادیان الهی بسیار است و افرادی که خود را مغز متفکر این جریانات می دانند و مردم رو به سمت و سوی خود می خوانند دچار چه معضلات و آلودگی هایی بوده اند.
حال این پرسش مطرح است، چطور می شود عمده اشخاصی که دارای شبه معنویت ادعایی هستند و کتابهای فراوان آنها در قالب عرفان های بدلی به چاپ می رسد، افرادی مریض، روانی، دارای مفاسد اخلاقی و... باشند و آن وقت این گونه انسان های زبون برای مردم راهنما و دارای متد و شناخت باشند! به راستی چگونه این افراد فاسد العقیده عقل و خرد اعضای فرقه خود را به راحتی ربوده و لجام زندگی عضو فریب خورده را در اختیار میگیرند.
و اما در امتداد سخن ابتدایی برای فهم بیشتر ضد اخلاق بودن این فرقه های انحرافی در مطلب پیش روی به خاستگاه جنش پائلو کوئیلو می پردازیم.
الف؛ بیمارستان روانی؛
پائولو کوئلیو ظرف مدت 9 سال، سه بار روانه بیمارستان روانی میشود و هر سه بار از آن جا فرار میکند، یکی از علتهای بستری شدن پائولو «اعتیاد افراطی به مواد مخدر»[1] بیان شده است تا مشخص شود محل نزول وحی الهی!( که ادعایی گزاف و عجیب است) این جنبش مثلا عرفانی نوظهور، بیمارستان روانی بوده است.
ب؛ همجنس بازی؛
کوئلیو با اعتراف به انحراف جنسی، به دیدگاه اطرافیانش درباره شخصیت منحصر به فرد خود سخن میگوید تا ثابت شود خاستگاه جنبش نوظهور وی از چه جایگاهی و ریشهای برخوردار است.«در آن دوره فکر میکردم شاید همجنس باز باشم؛ زیرا مادرم تصور میکرد که مشکل جنسی دارم...»[2]
او بارها در کتب خود به مباحث غیر اخلاقی و روابط نامشروع اشاره می کند و خود نیز این راه را رفته است!
ج: زندان؛
کوئلیو از این قائده مستثنی نیست که سردمداران این مدل از عرفان های تقلبی حتی در کشورهای غربی هم روی زندان را دیده اند و او چندین نوبت به زندان محکوم میشود.
کوئیلو که برای برخی انسان مترقی و الگویی خوب! شمرده می شود دوران محکومیت خود را به عنوان بدترین تجربه زندگی یاد میکند و می گوید: «زندان بدترین تجربه زندگی من بود.»[3]
پیوست:
[1]. زندگی من پائولو کوئلیو، ص21
[2]. همان، ص105
[3]. همان، ص106