ترزا؛ مروّج فقر و بیماری یا قدیس؟
به گزارش انجمن رهپویان هدایت، روز چهارم سپتامبر(چهاردهم شهریور) لقب قدیس از طرف کلیسای کاتولیک به «اگنس گونجا بویاجیو»، معروف به «مادر ترزا» داده شد.
او که در سال ۱۹۱۰ میلادی در خانوادهای آلبانیاییتبار به دنیا آمده بود، در سال 1948 فعالیتهای به ظاهر بشردوستانه-اما در واقعیت تبلیغی و تبشیری- را در کلکته هند آغاز کرد.
نکته قابل تأمل، تقارن حضور او در کشور هند با پایان استعمار انگلیس بر این کشور است که با توجه به پیشقراولی مبلّغان مسیحی در استعمار کشورها، این سفر را اندکی شکبر انگیز کرده است.
چرا که از این نمونهها در تاریخ مسیحیت بهویژه پس از قرون وسطی به فراوانی دیده شده که افرادی با عنوان «مبشّر مسیحی» در جوامع کمتر توسعهیافته جهان حاضر میشدند و با انجام کارهای به ظاهر خیرخواهانه زمینه حضور بیگانگان را در کشور مقصد فراهم میکردند.
«فقر و بیسوادی مردم» از یک طرف و «غنی بودن کشور محل مأموریت» از سوی دیگر، مبلّغان مسیحی را در انجام برنامههای محوله مصممتر میکرد که کشور ایران در دوره قاجار از نمونههای بارز فعالیتهای میسیونرهای تبشیری است.
+فعالیتهای پزشکی میسیونرهای آمریکایی در ایران/ارومیه
+فعالیتهای آموزشی میسیونرهای آمریکایی در ایران/همدان
اما در خصوص قدیس شدن «ترزا» ابتدا به این شرط اشاره میشود که، برای آنکه فردی از طرف کلیسای واتیکان به مقام قدیس برسد، باید پس از مرگش معجزهای منحصر به فرد به او نسبت داده شود؛ اما در خصوص ترزا افراد متعددی این موضوع را زیر سؤال بردهاند.
برای نمونه، زنی بنگالی به نام «مونیکا بسرا» مدعی شده عکس ترزا سرطان او را درمان کرده، اما «سانال اداماروکو» خردگرای هندی در صحت این ادعا تشکیک کرده و میپرسد، چرا یک زن باید با گذاشته شدن عکس این راهبه روی شکمش شفا یابد، آن هم وقتی شواهدی وجود دارد که نشان میدهد بیماری او با دارو درمان شده است!
او میگوید: «بیشتر مردم برای اینکه تصویر راهبه بهعنوان حامی فقرا خدشهدار نشود، دیگر نمیخواهند او را به چالش بکشند».
دیگر منتقد ترزا، «آروپ چترجی»، پزشک هندی ساکن انگلیس است که به رسانهها گفته: «این چیزهایی که به معجزه مرسوم شده، جلفتر و بچهگانهتر از آن است که حتی بخواهی آنها را به چالش بکشی».
گروهی از دانشگاهیان و مددکاران اجتماعی نیز دادخواستی را خطاب به سوشما سوئاراج وزیر خارجه هند، تنظیم کردهاند که در بخشی از آن آمده است: «این که وزیر خارجه کشوری که شهروندانش را در قانون اساسی به داشتن روحیه علمی تشویق میکند، قدیس خواندن کسی را به خاطر معجزه کرده روا میداند، ما را به حیرت میاندازد».
باید افزود، ترزا در سال 1950 مؤسسه «میسیونرهای خیریه» را تأسیس کرد که حاشیههایی نیز به همراه داشته است. در سال ۲۰۰۳، «آروپ چترجی» مصاحبهای با حدود یکصد نفر از اعضای این نهاد انجام داده که حاصل آن انتشار یک کتاب بود. این پزشک بر اساس شواهد معتبر به نبود بهداشت -مثل استفاده از سرنگهای مستعمل - و بیقانونی در روند تسهیلات مراقبتی خانههای ترزا اشاره میکند.
فرد دیگری به نام هملی گونزالز که در سال ۲۰۰۸ به مدت دو ماه داوطلبانه در یکی از خانههای ترزا در کلکته فعالیت کرده، از «سهلانگاریهایی فاحشی که در روند فعالیتهای خیریه اتفاق میافتاد و برداشت متناقضی که عموم مردم از فعالیتهای این نهاد داشتند» اظهار تعجب کرده بود.
گونزالز، ترزا را مروّج فقر میداند و در اینباره میگوید: «مادر ترزا با روند برنامهریزیشده برای فعالیتهای خیریه، استفاده از تجهیزات بهروز و بسیاری دیگر از راهحلهای ابتکاری مخالف بود و این باعث میشد بیش از آن که یاور فقرا باشد، مروّج فقر باشد».
وی صفحهای در فیسبوک راهاندازی کرده که در آن به نقد این راهبه و آگاهسازی کسانی که «بیچون و چرا» به مؤسسه خیریه او بخشش میکنند، پرداخته است.
علاوه بر اینها، کریستفر هیچنز، نویسنده انگلیسی ترزا را یک «بنیادگرای مذهبی، عامل سیاسی، موعظهگر بدوی و شریک جرم قدرتهای سکولار» میخواند.
او در یکی از نوشتههای معروفش به نام «جایگاه میسیونر»، از «مکتب رنج» ترزا انتقاد کرده و میگوید: "او سرپرستی کلکلته را به مثابه «سوراخی در جهنم» به عهده گرفته بود و با دیکتاتورها همنشینی میکرد".
اما تیر خلاص را جامعهشناسی به نام «شیو ویسواناتهان» بر پیکره مسیحیت تبشیری میزند و میگوید: «بسیاری از سؤالها هنوز بیپاسخ ماندهاند. بسیاری از ما درک ضعیفی از تاریخ و فلسفه علم داریم. مسیحیت زمان درازی است که با علم مبارزه میکند».
با وجود این گفتهها و شواهد به نظر میرسد، کمترین موضوعی که میتوان با جرأت به آن اشاره کرد، دستپاچگی واتیکان در اعطای لقب «قدیس» به ترزا بوده است؛ چرا که نقاط ابهامآمیزی در زندگی او وجود دارد که دستیابی به چنین مقامی با آن شرایط کذایی را دشوار میکند.
اصلا نمی دونستم که ترزا که این قدر به نیکی ازش یاد می شد، از عوامل تبلیغ مسیحیت بوده و فقر و بیماری رو در هند گسترش می داده تا از اون طریق مردم رو به فرقه مسیحیت تبشیری دعوت کنه.
همین امروز هم در کشورهای مسیحی غربی برای اون که کارخانه های داروسازی فروش داشته باشن، ویروس های خطرناک رو در جهان گسترش می دن تا بعدش داروهایشون رو بفروشن.
واقعا اوف بر دنیای زر و زور و تزویر!