بررسی فعالیتهای کلیسای جماعت ربانی مرکز/ کمیته نجات معتادین (5) / ارتباط انجمن های گمنام با مسیحیت تبشیری
کشیش ادوارد داولینگ پایه گذار انجمن های گمنام به صراحت اذعان کرده، گامهای انجمن الکلیهای گمنام و به تبع آن انجمنهای گمنام دیگر با اصول مسیحیت همخوانی دارد.
انجمن رهپویان هدایت: در قسمت گذشته انجمن معتادان گمنام به شکلی مختصر اما مفید معرفی و عنوان شد که اهداف و استراتژی کلی این انجمن برخاسته از مسیحیت صهیونیستی است. ابعاد بیشتر این ارتباط را در یادداشت پیشرو میتوانید مطالعه کنید.
مسیحیت صهیونیستی عقیده دارد که "معتاد یک بیمار است و بیمار نیاز به درمان دارد" یا بهعبارت دیگر "هر جا بشر باشد، مرض هم وجود دارد و مرض نیاز به طبیب دارد و هر جا طبیب باشد، فرصتی برای تبشیر وجود دارد". از اینرو بساط تبلیغ خود را برای این گروه پهن کردهاند.
موضوع انتخاب یک نیروی برتر برای خود، بعدها در قدم دوم برنامههای 12 قدمی جای گرفت. همین موضوع نشان میدهد که برنامههای 12 قدمی به جای اینکه "ماهیت مذهبی" داشته باشند، "حالت روحانی" دارند؛ همان موضوعی که مبلغان مسیحیت تبشیری بر روی آن تأکید دارند.
کشیش ادوارد داولینگ در سال 1940 یعنی حدود پنج سال پس از تشکیل الکلیهای گمنام با "بیل"، یکی از مؤسسان این انجمن دیدار میکند و فعالیتهای دو سویهای بین آن دو شکل میگیرد.
وی درباره کار با انجمن الکلیهای گمنام چنین میگوید: "من هر هفته جلسهای برای غیر الکلیها دارم تا کاربرد و ادغام دوازده قدم و تمرینهای معنوی را برای امور روزمره، مورد بررسی قرار دهم."
وی در خود شکستن را مقدمه پذیرش مداخلات خداوند در زندگی انسانها میدانست و درباره ارتباط دوازده قدم الکلیهای گمنام با مسیحیت در یک سخنرانی چنین بیان کرد: " ما با دوازده قدم AA که انسان را بهسوی خداوند سوق میدهد، آشنا هستیم. شاید دوازده قدمی که خداوند در دین مسیحیت به سمت انسان طی میکند، باعث شده است که من این مطالب AA را بهتر بشناسم. سنت جان، قدم اول خداوند به سمت انسان را در مسیحیت بهعنوان تجسد خداوند در مسیح توصیف کرده است. خداوند مفهومی بود که جسمانیت پیدا کرد و در میان ما زندگی کرد. او زندگی و اراده خود را به مراقبت انسانی که خود درک میکرد سپرد و قدم دوم همان تولد مسیح(جسمانیت خداوند) بود که نه ماه بعد اتفاق افتاد، تا حتی از لحاظ شرایط نیز قالب نزدیکتری به انسان پیدا کند.
قدم سوم همان سی سال زندگی پنهان و گمنام مسیح بود، تا باز هم خداوند قالب نزدیکتری به شرایط انسانی پیدا کند، هر چه باشد او خیلی بیشتر از خودمان به ما شبیه است.
قدم چهارم نیزهمان سه سال زندگی مسیح در میان مردم بهصورت آشکار بود. قدم پنجم عبارت است از تعالیم او و دعایی است که خداوند در حق او کرده است.
قدم ششم همان تحمل رنجهای جسمانی، یعنی چیزهایی مثل تشنگی و غیره در صلیبگاه(صلیبگاه حضرت عیسی(ع) که در آن او را به صلیب کشیدند) میباشد. قدم بعدی تحمل رنج روحانی در گتزمان میباشد، یعنی باز هم نزدیک شدن خداوند بهصورت انسان.
الکلی در خود شکستن و ترس و تنهایی و دلسردی و پوچی را خوب میشناسد و خود خدا نیز، چهقدر خوب از این مسائل آگاه است و در نهایت مرگ است که خود قدمی دیگر از سوی خداوند برای نزدیک شدن به ما میباشد.
خداوند به همان درجه از الوهیت خود بالا رفته است، به همین مقدار نیز در قالب خدایی که جسمانیت انسانی یک کودک را پیدا کرده است، پایین میآید و با آرام گرفتن در آغوش یک مادر انسانی، خداوندی خود را میشکند.
با گذشت سالیان، خداوند رهبری مسیحیان گمنام را بر عهده میگیرد و با تعالیمش که از پس همان پیکره عرفانیاش بر میخیزد، خود را به ما نزدیکتر میکند: «هرکاری که تو در قبال برادران دینیام انجام میدهی، در حق من نیز روا میداری»، «من میتوانم مفهوم خواستن را در تحمل رنجهای مسیح، کاملتر کنم»، «وقتی من در زندان بودم و شما به دیدنم آمدید، گرسنگی و ضعف، تمام وجود مرا در بر گرفته بود و شما به من غذا دادید».
قدم بعدی نیز در قالب کلیسا در مسیحیت پدیدار میشود. به اعتقاد من کلیسا همان نمود مسیحی است، بسیاری از مردم با صداقت، اینگونه اظهار داشتند که: «ما مسیحیت را قبول میکنیم، اما اعمال کلیسا را نمیخواهیم».
البته من این مسأله را میفهمم، حتی بهتر از شما، چون من خودم نیز با موضوع کلیسا درگیر هستم و این موضوع، مرا هم رنج میدهد! اما در حقیقت من فکر میکنم که این مسأله مانند این است که بگویی «من خواستار آب آشامیدنی سالم و با کیفیت هستم، اما از سیستم لولهکشی نفرت دارم».
بعضی آدمها هستند که خواستار هوشیاری هستند، اما نمیخواهند خود را با AA مطابقت دهند، این دسته نیز همانند مثال ذکر شده میباشند.
قدم یازدهم نیز از شاهلولههایی تشکیل شده است که همان آئین مسیحیت میباشد، که مجرای کمک خداوند هم هست و قدم دوازدهم که به نظرم یک شاهلوله بزرگ که همان بُعد اجتماعی مسیحیت میباشد، یعنی مفهوم خداوند از قالب لغوی خود خارج میشود و ظهور مادی پیدا میکند که ما این جسمانیت خدا را در قالب غذایی که میخوریم، آب میوهای که مینوشیم و حتی قهوهای که احتمالا یک ساعت قبل خوردیم، تجربه میکنیم."
همچنانکه کشیش اِد به صراحت اذعان کرده، گامهای انجمن الکلیهای گمنام و به تبع آن انجمنهای گمنام دیگر با اصول مسیحیت همخوانی دارد.
وی در تأیید این انجمن گفته بود: " الکلیهای گمنام پدیدهای است طبیعی، لیکن در نقطهای قرار دارد که طبیعت در نزدیکترین تماس با ماوراءالطبیعه است، نقطهای که در آن حقارت تبدیل به فروتنی میشود. در موزههای آثار هنری و یا کنسرتهای سمفونی یک حالت روحانی وجود دارد و کلیسای کاتولیک استفاده از آن را تأیید میکند. در مورد الکلیهای گمنام هم این حالت روحانی وجود دارد و شرکت کاتولیکها در آن تقریبا بدون استثنا باعث میشود که کاتولیکهای سست تبدیل به کاتولیکهای بهتری شوند.
علاوه بر این، تصویر این کشیش مسیحی بر روی کتاب"الکلیهای گمنام به بلوغ میرسد" نوشته بیل نقش بست تا ادعای مستقل بودن انجمن رنگ ببازد. در این تصویر ادوارد در حال پاک کردن عینکش با دستمالی چروکیده و در دفتر خود در انتشارات کوئینز وُرک، روبروی صلیبی ایستاده است.
مجله کلیسای حیات درباره ارتباط انجمن با مسیحیت مینویسد: "اساس روش الکلیهای گمنام، اصل واقعی مسیحیت است. انسان تا به دیگران کمک نکند، به خود هم نمیتواند کمک کند. برنامه الکلیهای گمنام را اعضای آن(خود بیمهگی) مینامند. این خود بیمهگی باعث شده است که آنها از لحاظ جسمانی، عقلانی و روحانی بازسازی شوند و صدها زن و مردی که بدون این روش درمانی منحصر بهفرد و مؤثر، امیدی برایشان نبود، احترام خود را مجددا بهدست آورند."
بررسی فعالیتهای کلیسای جماعت ربانی مرکز/ کمیته نجات معتادین (1)
بررسی فعالیتهای کلیسای جماعت ربانی مرکز/ کمیته نجات معتادین (2)
بررسی فعالیتهای کلیسای جماعت ربانی مرکز/ کمیته نجات معتادین (3)
بررسی فعالیتهای کلیسای جماعت ربانی مرکز/ کمیته نجات معتادین (4)