رهپویان هدایت

این وبلاگ با هدف روشنگری پیرامون مسیحیت صهیونیستی و تبشیری راه اندازی شده است

رهپویان هدایت

این وبلاگ با هدف روشنگری پیرامون مسیحیت صهیونیستی و تبشیری راه اندازی شده است

رهپویان هدایت
انتقادات و نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
جهت ارسال سئوالات خود از قسمت "تماس با من" اقدام نمایید.
پاسخگوی سئوالات شما هستیم .
با تشکر.

آدرس کانال تلگرام:
https://t.me/antisect

ارتباط با ادمین کانال:
mh_ahmadi80
بایگانی
نویسندگان
ترکیب "اسلام رحمانی" که بر طبق آن، تمامی جنبه‌های اسلام در زیر سایه "رحمانیت" آن رنگ باخته و به‌تدریج حذف می‌شود، در واقع "کاریکاتوریزه" کردن آن بوده و  نه تنها مطابقتی با اسلام نداشته، بلکه به "لیبرالیسم مبتنی بر اومانیسم" غرب نزدیک است.

به گزارش انجمن رهپویان هدایت، "کاریکاتوریزه" کردن، نام تکنیکی است که رسانه‌ها برای "برجسته‌سازی" مشکلات و نارسائی‌های جامعه مقصد از آن بهره می‌برند.

همچنان‌که در کاریکاتور، یک بعد موضوع برجسته شده و بقیه جوانب امر نادیده گرفته می‌شود، در روش کاریکاتوریزه کردن نیز جنبه‌ای دلخواه از یک موضوع، در کانون توجه قرار می‌گیرد.

حکایت به‌کاربردن ترکیب "اسلام رحمانی" نیز از این مقوله است؛ یعنی جنبه رحمانیت اسلام برجسته شده و وجهه‌های دیگر آن در پرتو آن رنگ باخته و حذف خواهند شد.

اسلام رحمانی، که یاد آور ایده "تساهل و تسامح" در دوران حاکمیت اصلاح‌طلبان(تجدیدنظرخواهان) است، ظاهری اسلامی اما درون‌مایه‌ای متفاوت دارد و از برداشت "سطحی‌نگرانه" و غیرعمقی از مفاهیم والای اسلامی حاصل می‌شود.

این ترکیب در این دوران، بار دیگر و در سطحی وسیع توسط همان خط فکری در حال ترویج بوده و حال آنکه محتوای اسلام، "رحمانیت" و "جهاد با کفار و دشمنان" را هم‌زمان در دل خود دارد و به‌نظر می‌رسد، پشت پرده تکرار و القای آن، دست‌های نهفته دیگری باشد.

یکی از اهداف پمپاژ این ترکیب، می‌تواند دوستی و عطوفت نسبت به دشمنان اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران باشد؛ همان‌ها که پس از دهه‌ها دشمنی، اکنون از سر استیصال و با فریب‌کاری و عوض کردن چهره، به یک‌باره خود را دوست و خیرخواه ملت ایران معرفی می‌کنند.

منحصر کردن اسلام در رحمانیت، گناه بزرگی است که دشمنان دین، سوء استفاده‌های خاص خود را از آن می‌برند و سوگمندانه باید گفت، خطری که معرفی ناقص و کاریکاتوری با عناوینی چون: "اسلام رحمانی"، جهان اسلام را تهدید می‌کند، کمتر از تهدید گروهک‌های تروریستی چون: "داعش "القاعده" و دیگر تکفیری‌های وحشی نیست.

در واقع این دو نوع معرفی از اسلام، همانند دو لبه یک قیچی بوده که هر دوی آنها، انحراف را ترویج داده و در جبهه کشورهای غربی دشمن اسلام جای می‌گیرند.

این ادبیات بیشتر از آنکه منبعث از اسلام باشد به لیبرالیسم غرب نزدیک شده؛ چرا که دین اسلام حتما در عرصه‌های اجتماعی و فردی دارای دستورات و بایدها و نبایدهایی است که در تعریف اسلام رحمانی خارج از حیطه اسلام جای می‌گیرد.

اساس "لیبرالیسم"، آزادی بی‌ضابطه بوده و البته شخص لیبرال به خاطر آزادی می‌تواند دین- چه اسلام و چه مسیحیت و ... -هم انتخاب کند؛ اما نکته اینجاست که تا زمانی حق پیروی از دین را دارد که محدودیتی برای وی ایجاد نشود.

از این‌رو نقش دین به حوزه فردی بازگشته و به اجتماع و مبارزه با کفر، نفاق و فتنه چندان کاری ندارد و این همان چیزی است که در مسیحیت تحریف شده وجود دارد.

اما تفاوت آشکاری که بین اسلام و مسیحیت وجود دارد، در اجتماعی بودن اسلام و فردی بودن مسیحیت است و بر همین مبنا، اصولا مسیحیت دستوراتی برای اداره جامعه نداشته و شان این دین در حد چند دستور اخلاقی پائین آورده شده است.

از اهداف بلندمدت تئوریزه کردن ترکیب "اسلام رحمانی"، وادار کردن مسلمانان به عقب‌نشینی از مبانی اجتماعی اسلام همچون: امر به معروف و نهی از منکر و جهاد فی سبیل‌الله و ... است که نتیجه وا دادگی در این فروعات اساسی، نتیجه‌ای جزء انفعال و تسلیم در برابر خواسته‌های دشمنان اسلام نخواهد داشت.

در جهت پیشبرد تبلیغات منفی علیه  اسلام، مروجین و مبلغین مسیحیت، بارها بر "اهل جهاد و جنگ بودن" مسلمانان و "اهل صلح و سازش بودن مسیحیان"، تکرار و پافشاری می‌کنند.

از نتایج تکرار و تلقین گزاره‌های پیش‌گفته، این بوده که عده‌ای از مسلمانان که تاب جهاد در راه خدا را نداشته، دست خود را بالا برده و جهاد را یک نوع دفاع دانسته و ناگزیر به برجسته‌سازی رحمانیت اسلام پرداخته‌اند؛ در حالی که دفاع یکی از انواع جهاد بوده و در کنار رحمانیت اسلام قرار دارد.

نتیجه آن شده که بعد از خانه‌نشین کردن جهادگران اسلامی، با سر دادن شعارهای فریبنده و دروغین در جنگ‌هایی چون: صلیبی، مسلمانان را به خاک و خون کشیدند و هنوز هم یکی از مشکلات جوامع اسلامی، وجود نسخه‌های بدلی از اسلام حقیقی در کشورهای اسلامی است.

مطابق این گزارش، با توجه به قاعده کلی "تعرف الاشیاء باضدادها" به‌نظر می‌رسد، اسلامی دیگر با عنوان "غیر رحمانی" نیز در برابر "اسلام رحمانی" قرار خواهد گرفت که در واقع هر چه در این گفتمان وجود ندارد، متعلق به آن اسلام غیر رحمانی است و این انحرافی بس آشکار است.

در این طرز تفکر جزء پوسته‌ای از دین باقی نمانده و حمایت از ملت‌های مظلوم جهان و علی‌الخصوص مناطق اسلامی، در زیر مجموعه اسلام خشن و غیررحمانی قرار گرفته و از آن دوری می‌شود.

نهایت حوزه نفوذی که برای این نوع اسلام می‌توان متصور بود، اعمال و عبادات فردی بوده و میوه چیده شده از این درخت خبیث، به کنج بردن و فردی کردن دین خواهد بود.

بدیهی است چنین اسلامی نسبت به قضیه فلسطین، سوریه، یمن، عراق و ...-که دست دشمنان قسم‌خورده اسلام در همه آنها در حال کار کردن است- بی‌تفاوت بوده و پشتیبانی از گروه‌های مبارزی مانند: حزب‌الله لبنان به دلیل آنچه خشونت نامیده می‌شود، قابل قبول نیست.

  مروجین این ترکیب که خود از پادوهای دشمنان اسلام هستند از آیات قرآن هم سوء استفاده می‌کنند. "محسن کدیور" با برگزیدن آیاتی از قرآن‌که به زعم خود به مفاهیم لیبرالی نزدیک‌تر است، در صدد حذف بقیه مبانی اسلام برآمده و نام آن را "تصحیح" گذاشته است.

بنا به نظر او، به بهانه تطبیق با اسلام رحمانی، احکام و شعائری که مجزا از شرایط زمانی- مکانی عصر نزول درک شده‌اند تصحیح می‌شوند و به بیان دیگر برای اثبات آن و خوشایند شدن برای غیر مسلمانان، اسلام تحریف و حتی تحذیف می‌شود.

نتیجه ارائه این اسلام، حتما "سکولاریسم" خواهد شد؛ یعنی برچیدن دخالت دین در امور سیاسی و اجتماعی و این دقیقا همان چیزی است که دشمنان اسلام به دنبال آن هستند.

در پایان باید به این نکته اشاره شود، آنچه که کشورهای مسیحی را قرن‌ها عقب نگاه داشت، پیروی از مسیحیت بود و آنچه مسلمانان را پنج قرن بر صدر رتبه‌بندی علوم جهان قرار داد، اتکای به اسلام بود و برعکس آنچه باعث پیشرفت کشورهای مسیحی شد، پشت کردن به مسیحیت و عامل عقب‌ماندگی مسلمانان نیز کنار گذاشتن اسلام ناب است. 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۱۰
انجمن رهپویان هدایت

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی