خانقاه دراویش، مامنی برای جاسوسان انگلیسی
به گزارش انجمن رهپویان هدایت : نشستن سه ساعته بصورت دو زانو در محفل دراویش و تحمل درد و فشار وارد بر پاها که به زعم پل هانت تغییر حالت نشستن حمل بر بی ادبی او می شده است، دقیقا یادآور برخورد ملکه انگلیس با بتکده هندی ها است که در آن مورد نیز ملکه کاسه داغ تر از آش شد و در فاصله زیادی مانده به بتکده، با تعظیم و احترام کفش های خود را از پا در آورد .
جاسوس هانت که توانسته بود جفت دیگر کلیسا را برای ضربه زدن به اسلام و انجام امور جاسوسی خود پیدا کند به خانقاه وارد می شود و تندروتر از دراویش به دست بوسی مرشد می پردازد.
او در موقع خروج پس از بوسیدن دستهای مرشد عقب عقب به سمت خروجی حرکت کرده تا مبادا پشتتش به طرف مرشد قرار گیرد و به او بی احترامی شود!! .
البته شاید این عمل برای او بدون پیش فرض ذهنی نیز نباشد چرا که همانطور که در مسیحیت یک انسان به عنوان قطب و خدا معرفی و مورد پرستش قرار می گیرد برای او چندان مشکل نیست تا دستهای یک مرشد احمق را به عنوان قطب یک گروه انحرافی ببوسد و از این طریق هر چه بیشتر به تحمیق افراد ساده لوح خانقاه بپردازد .
او که بسیار علاقه مند به فرقه سازی در دل اسلام و مسلمین بوده و کشور متبوعش قبلا سابقه پایه گذاری فرقه انحرافی وهابیت را در اسلام داشت، با حرص و ولع در جلسات خانقاه شرکت می کند و به ثبت خاطرات خود از آن جلسات انحرافی می پردازد.
در کتاب خاطرات پال هانت انگلیسی ، وی در حالی دراویش را گروهی از مسلمانان معتقد به خدا معرفی می کند که در تناقض گویی های آشکارش در خصوص گفت و گوی خود با یکی از دراویش، اعتقاد انحرافی مسیحیان در خصوص مصلوب شدن حضرت عیسی را از زبان این درویش بیان می کند، این در حالی است که قران کریم صراحتا به عدم مصلوب شدن حضرت عیسی اشاره می کند .
او در این کتاب با نهایت دلدادگی از دراویش خانقاه تمجید به عمل می آورد و آنها را جستجو گر خدا می داند و از اینکه همراه با آنها در جستجوی خدا باشد بسیار ذوق زده شده و اسلام آنها را لطیف تر و ملایم تر از اسلامی که به زعم خود می شناخته است معرفی می کند !!.
او از یافتن گروهی که احمقانه در حال گام زدن در نقشه شیطانی کشور متبوع او هستند، ستایش می کند و شعار انحرافی دراویش همیشه در گوشش صدا می کرده است.
ستایش های بی حد و شمار او از این فرقه انحرافی در این کتاب چندان هم بی دلیل نیست چون بنا بر اعتقادات این فرقه انحرافی، اعضاء آن در مقابل ظلم و تجاوزهای نظام سلطه لب به اعتراض نمی گشایند.
پر واضح است که اسلامی که پوزه ابرقدرت های شرق و غرب را به زمین مالیده است مورد پسند این کشورها نیست و اسلامی از جنس دراویش و وهابیت همیشه مورد حمایت آنها بوده و خواهد بود .
ناگفته پیداست که تمجید استعمارگران تاریخ از شخص یا فرقه ای بدون علت نیست و همان گونه که در اظهارات مقامات این دولت ها برمی آید، آنها حاضر به پذیرش کشور اسلامی دارای بمب هسته ای هستند اما کشوری که در آن اسلام سیاسی حکومت کند را به هیچ وجه قابل پذیرش نمی دانند.
