رهپویان هدایت

این وبلاگ با هدف روشنگری پیرامون مسیحیت صهیونیستی و تبشیری راه اندازی شده است

رهپویان هدایت

این وبلاگ با هدف روشنگری پیرامون مسیحیت صهیونیستی و تبشیری راه اندازی شده است

رهپویان هدایت
انتقادات و نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
جهت ارسال سئوالات خود از قسمت "تماس با من" اقدام نمایید.
پاسخگوی سئوالات شما هستیم .
با تشکر.

آدرس کانال تلگرام:
https://t.me/antisect

ارتباط با ادمین کانال:
mh_ahmadi80
بایگانی
نویسندگان
به گزارش انجمن رهپویان هدایت: رضا صفا، مجری بی سواد فرقه مسیحیت صهیونیستی که گویا کارشناس ارشد همه مسائل مبتلا به در جهان هستی است، در جدیدترین برنامه ای که از وی پخش شد، درباره مبحث گسترده اقتصاد به یاوه گویی پرداخت.

وی که در برنامه های خود در خصوص مسائل مختلف از جمله سیاست، فرهنگ، اجتماع و ... اظهار نظرهای احمقانه می کند، به تازگی دچار بیماری روانی خود بزرگ بینی شده و خود را متخصص در علم اقتصاد می داند.

او که به عنوان یک مبلغ مسیحی در حال خوش خدمتی به جریان صهیونیسم است و از مبانی مسیحیت نیز اطلاع کافی ندارد، اینک اقتصاد اسلامی را با اقتصاد کمونیستی یکی معرفی می کند.

این کشیش خود خوانده در بخش هایی از این برنامه به ظاهر تعلیمی، به تمجید و طرفداری بی حد و حصر از نظام سرمایه داری غرب پرداخت و آن را مایه خوشبختی و آسایش جهانیان معرفی کرد.

او اگر اندک اطلاعی از تحولات جهان داشت، باید با چشم سرش که ظاهرا نابینا نیست، جنبش 99 درصدی ضد وال استریت که بیخ گوشش در آمریکا راه افتاده بود و همچنان نیز به مثابه آتشی زیر خاکستر به عنوان خطر برای موجودیت کشور آمریکا است، را می دید که فریاد فروپاشی نظام لیبرال سرمایه داری را سر می دهند.

در اقتصاد سرمایه داری انسان واقعیت خود را همین "تن" می پندارد و هر چه می کند برای تن و بدن است، خود را گم کرده و فراموش نموده و نا خود را خود می پندارد. به عبارتی به دنبال هدف و غایت انحرافی است پس به بیماری "خود گم کردن" مبتلا می شود و کارش به جایی می رسد که ماهیت و واقعیت انسان بودنش مسخ می گردد.

در اقتصاد اسلامی مصرف و کلیه مواهب معنوی و مادی در این جهان وسیله ای هستند برای کسب رضای خدا. اسلام به هیچ وجه راه رشد اقتصادی را نبسته است ولی این رشد باید با هدف عدالت اقتصادی- اجتماعی دنبال شود تا هیچ فرد مسلمانی در مسیر حرکت خود با مشکل روبرو نشود.

از آیات قرآنی نتیجه می شود که در اسلام، عقلانیت به معنی عقلانیت ابزاری در سرمایه داری نیست که اگر شخصی در راه حداکثر سازی سود فردی اش نباشد عاقل نیست؛ بلکه معنی گسترده تری دارد و اسلام نسبت به نظام سرمایه داری دیدی جامع تر از عقل گرایی دارد و فرد گرایی نیز تعریفی متفاوت دارد به طوری که اگر فرد از مال و دارایی خویش انفاق کند این انفاق را برای خودش انجام داده است.

تفاوت اصلی این دو نظام در مقر فرماندهی آنهاست. در نظام سرمایه داری، فرمانده اصلی دنیا گرایی است که به صورت"اصل حداکثر سود مادی شخصی" در رفتار افراد خود را نشان می دهد و از این رو، تمام ابزارها، عمل ها و عکس العمل ها در یک فرد، با اخلاق سرمایه داری از این فرد صادر می شود.

 در حالی که در نظام اسلامی مقر اصلی فرماندهی آخرت گرایی است که در سه اصل توجه به دیگران، عمران و استفاده بهینه از منابع نمود پیدا می کند.

از نظر مارکسیسم، خداپرستی انسان، مایه از خود بیگانگی او است. زیرا فرد خداپرست با پرستش و توجه به غیر، از خود بیگانه گشته و به دیگری وابسته شده است, و برای رهائی ازپدیده از خود بیگانگی مذهبی و از خود بیگانگی اقتصادی، اصل مذهب ومالکیت را حذف می کند تا او را از این وابستگیها رهائی بخشد

نظریه اسلام درست بر خلاف نظریه مارکس بوده و اسلام خدا فراموشی را مایه خود فراموشی می داند.

بر خلاف کمونیست ها که مالکیت را باعث از خود بیگانگی می دانند، حقیقت مالکیت در اسلام، تعلق مال به انسان است نه تعلق انسان به مال. به تعبیردیگر، مال از نظر اسلام برای انسان وسیله زندگی است، نه هدف.

هر چنداسلام مالکیت فردی و شخصی را در سرمایه های طبیعی و صناعی نمی پذیرد و مالکیت را در این امور عمومی می داند، ولی اسلام مالکیت اشتراکی کار را نیز نمی پذیرد. یعنی طرفدار این اصل نیست که کار به قدر استعداد و خرج به قدر احتیاج .

نظر اسلام این نیست که همه ملزم اند کار کنند و محصول کارشان الزاما به اجتماع تعلق دارد.پس آن مقدار از سوسیالیسم از نظر منطق و از نظر اسلام قابل توجیه است که قسمتی از سرمایه ها، یعنی سرمایه های عمومی بالاشتراک باشد، و اما کار بالاشتراک را که الزامی و اجباری باشد، هیچ گونه نمی توان از اسلام استنباط کرد.

 اگر مشخصه اصلی سوسیالیسم را اشتراک سرمایه بدانیم، اسلام یک مسلک اشتراکی است، و اگر مشخصه اصلی آن را اشتراک در کار بدانیم، اسلام یک مسلک اشتراکی نیست.

گفتنی است، تفاوت مبنایی و اساسی که بین اصول اقتصاد اسلامی و کمونیستی وجود دارد، مورد توجه بسیاری از متفکرین اسلامی از جمله شهید مطهری قرار گرفته و با نگاشتن مقاله و کتاب و ... به مقابله مستند با عقاید التقاطی که مبانی اقتصاد اسلامی را با کمونیستی یکی می پندارند، اقدام نموده اند.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۲۱
انجمن رهپویان هدایت

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی