رهپویان هدایت

این وبلاگ با هدف روشنگری پیرامون مسیحیت صهیونیستی و تبشیری راه اندازی شده است

رهپویان هدایت

این وبلاگ با هدف روشنگری پیرامون مسیحیت صهیونیستی و تبشیری راه اندازی شده است

رهپویان هدایت
انتقادات و نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
جهت ارسال سئوالات خود از قسمت "تماس با من" اقدام نمایید.
پاسخگوی سئوالات شما هستیم .
با تشکر.

آدرس کانال تلگرام:
https://t.me/antisect

ارتباط با ادمین کانال:
mh_ahmadi80
بایگانی
نویسندگان
دوشنبه ارديبهشت ۱۱ ۱۳۹۶، ۰۲:۴۷ ب.ظ

شائول خودکشی کرد یا کشته شد؟!

کتاب مسیحیان در بیان وقایع تاریخی اقوال بسیار متفاوتی ذکر کرده است، در جنگ شائول با فلسطینی‌ها نحوه مرگ شائول را به دو شکل متفاوت آورده است، یک‌جا می‌گوید شائول خودکشی کرده و جای دیگر می‌گوید به قتل رسیده است.

به گزارش رهپویان هدایت به نقل از ادیان نتدر تورات، داستان جنگ قوم بنی‌اسرائیل به فرماندهی شائول،  مطرح شده است، اما بخش اول کتاب سموئیل گفته است که شائول خودکشی کرد: «عرصه بر شائول تنگ شد... پس شائول شمشیر خود را گرفت و خود را بر آن انداخت و مرد.» [ترجمه تفسیری کتاب مقدس، اول سموئیل 31: 2- 5] در بخش دوم کتاب سموئیل، یکی از سربازان شائول، خود را قاتل شائول معرفی می‌کند: « گفت: ...وقتی شائول چشمش به من افتاد مرا صدا زد... التماس کرد: بیا و مرا بکش... پس من هم او را کشتم.» [همان، دوم سموئیل 1: 1-11] ممکن است این هم به ذهن برسد که: آن سرباز دروغ گفته است؛ اما ادامه عبارات کتاب مقدس، این ادعا را برطرف می‌کند: «داود به او گفت: چطور جرئت کردی پادشاه برگزیده خداوند را بکشی؟ سپس به یکی از افرادش دستور داد او را بکشد و آن مرد او را کشت.» [همان، دوم سموئیل 1: 14-16] وقتی آن سرباز جایگاه شائول را نزد داود (علیه‌السلام) و قوم بنی‌اسرائیل می‌دانسته، چطور می‌توان قبول کرد او بی‌دلیل یا حتی برای گرفتن پاداش، به داود دروغ گفته باشد؟!

بخشی از کتاب تورات، اتفاقات تاریخی مربوط به پادشاهان و قوم بنی‌اسرائیل را ذکر کرده‌اند، مانند کتاب سموئیل که دارای دو بخش است؛ کتاب سموئیل داستان جنگ قوم بنی‌اسرائیل به فرماندهی شائول، با فلسطینی‌ها را مطرح کرده است، قوم بنی اسرائیل که به دستور داوود (علیه‌السلام) در این جنگ واردشده بودند، شکست‌خورده و شائول کشته می‌شود. بخش اول کتاب سموئیل گفته است که شائول وقتی زخمی شد، خودکشی کرد: «عرصه بر شائول تنگ شد و تیراندازان او را به‌سختی مجروح کردند. پس شائول به محافظ خود گفت: پیش از آنکه به دست این کافران بیفتم و با رسوایی کشته شوم، تو با شمشیرت مرا بکش! ولی آن مرد ترسید این کار را بکند. پس شائول شمشیر خود را گرفت و خود را بر آن انداخت و مرد. محافظ شائول چون او را مرده دید، او نیز خود را روی شمشیرش انداخت و همراه شائول و سه پسرش و محافظ وی و همه افرادش در آن روز کشته شدند.»

در بخش دوم کتاب سموئیل این ماجرا از زبان یکی از سربازان شائول که فرار کرده است، نقل می‌شود و او خودش را قاتل شائول معرفی می‌کند: «پس از کشته شدن شائول، داود، عمالیقی‌‌ها را سرکوب کرد... از لشکر شائول یک نفر با لباس پاره... و در حضور داود تعظیم نموده ... داود از او پرسید: از کجا می‌دانی که شائول و پسرش مرده‌اند؟ گفت: برحسب‌ تصادف، در کوه جلبوع بودم که دیدم شائول به نیزه خود تکیه داده بود و عرابه‌ها و سواران دشمن هرلحظه به او نزدیک‌تر می‌شدند. وقتی شائول چشمش به من افتاد مرا صدا زد... آن‌وقت التماس کرد: بیا و مرا بکش چون به‌سختی مجروح شده‌ام و می‌خواهم زودتر راحت شوم. پس من هم او را کشتم، چون می‌دانستم که زنده نمی‌ماند.»

ممکن است این هم به ذهن برسد که: «مطلب اول سموئیل صحیح است و شائول خودکشی کرده و آن سرباز هم دروغ گفته است.» اما اگر به ادامه اعترافات آن سرباز دقت کنیم، این ادعا هم برطرف می‌شود: «داود به او گفت: چطور جرئت کردی پادشاه برگزیده خداوند را بکشی؟ سپس به یکی از افرادش دستور داد او را بکشد و آن مرد او را کشت. داود گفت: تو خودت باعث مرگت شدی، چون با زبان خودت اعتراف کردی که پادشاه برگزیده خداوند را کشته‌ای.» وقتی آن سرباز جایگاه شائول را نزد داود (علیه‌السلام) و قوم بنی‌اسرائیل می‌دانسته، چطور می‌توان قبول کرد او بی‌دلیل یا حتی برای گرفتن پاداش، به داود دروغ گفته باشد؟!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۲/۱۱
انجمن رهپویان هدایت

موسسه رهپویان هدایت

نقد مسیحیت

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی