رهپویان هدایت

این وبلاگ با هدف روشنگری پیرامون مسیحیت صهیونیستی و تبشیری راه اندازی شده است

رهپویان هدایت

این وبلاگ با هدف روشنگری پیرامون مسیحیت صهیونیستی و تبشیری راه اندازی شده است

رهپویان هدایت
انتقادات و نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
جهت ارسال سئوالات خود از قسمت "تماس با من" اقدام نمایید.
پاسخگوی سئوالات شما هستیم .
با تشکر.

آدرس کانال تلگرام:
https://t.me/antisect

ارتباط با ادمین کانال:
mh_ahmadi80
بایگانی
نویسندگان
یافته‌های تاریخی، جمعیت‌شناسی و ژنتیکی نشان داده ملت فلسطین ساکنین اصیل آن سرزمین بوده‌اند و بر خلاف ادعای صهیونیست‌های یهودی و مسیحی نه تنها مهاجر نیستند، بلکه صاحبان اصلی کل اراضی فلسطین از رود اردن تا دریای مدیترانه هستند.

به گزارش انجمن رهپویان هدایت، یکی از ادعاهای مطرح شده توسط مسیحیان صهیونیست که به‌طور مرتب از رسانه‌های وابسته به این فرقه نیز تبلیغ می‌شود، مسأله تاریخی نبودن فلسطین است.

در تازه‌ترین مورد از این ادعاهای بی‌پایه و غیرمستند، "رضا صفا مجری شبکه ماهواره‌ای نجات" گفته مردم فلسطین اصالتی نداشته‌اند و در نتیجه هیچ حقی نیز نسبت به این سرزمین ندارند.

با وجود اینکه رضا صفا تاکنون نتوانسته است، حتی یکی از ادعاهای فراوانی که علیه اسلام و مسلمانان مطرح کرده را به اثبات برساند، اما به‌صورت مختصر به ادعای اخیر او در خصوص تاریخچه فلسطین پاسخ داده می‌شود.

نخستین مطلبی که باید به آن اشاره شود، آن است که کلمه "فلسطین" از فلسطینی‌های باستان-نام یک گروه غیریهودی ساکن در منطقه‌ای کوچک از ساحل جنوبی فیلیستا- گرفته شده‌ است.

فلسطین-به عربی فلسطین و به عبریארץ ישראל- کشوری است که به‌صورت تاریخی و از دوران روم باستان به ناحیه‌ای گفته می‌شده که بین دریای مدیترانه و کرانه‌های رود اردن واقع شده‌ و در دوران‌های حتی قدیمی‌تر به ناحیه‌ای محدودتر در کنار مرز دریای مدیترانه اطلاق می‌شد.

علاوه بر آنکه در طول قرن‌ها، منطقه پیش‌گفته با عنوان فلسطین خوانده می‌شده، در طول قرن نوزدهم نیز دولت عثمانی در مکاتبات رسمی خود از عبارت ارض فلسطین-سرزمین فلسطین- برای اشاره به ناحیه واقع در غرب رود اردن-که در سال ۱۹۲۲ تحت فرمانروایی انگلیس، فلسطین نامیده شد- استفاده می‌کرد.

سلطان عثمانی در سال ۱۸۷۶ در پاسخ به درخواست خاخام ژوزف نانتونک برای صدور اجازه اسکان یهودیان ضمن منع مهاجرت گسترده به فلسطین گفت: "تقریباً تمام سرزمین‌های فلسطین اشغال شده، و استقلالی که نانتونک به دنبال آن است با اصول اجرایی کشور در تعارض است."

این درخواست خاخام ژوزف به آن معنا است که یهودیان قابل توجهی در فلسطین زندگی نمی‌کرده‌اند. همچنین عرب‌های تحصیل‌کرده نیز از عبارت فلسطین برای اشاره به کل فلسطین یا بیت‌المقدس یا تنها برای اشاره به منطقه اطراف راملا استفاده می‌کردند.

لازم به ذکر است، شمار یهودیان فلسطین که در سال ۱۷۰۰ میلادی تنها هفت‌هزار نفر بود تا سال ۱۹۰۰ به شصت‌هزار نفر رسید؛ در حالی‌که جمعیت کل فلسطین در این سال پانصدهزار نفر بود. با فروپاشی عثمانی در جنگ جهانی اول شمار یهودیان فلسطین به پنجاه‌وپنج هزار نفر کاهش یافت.

در سال ۱۹۱۷، چند سال پس از تشکیل کنگره یهودیان صهیونیست در بال سوئیس به سرکردگی یک یهودی افراطی به‌نام "تئودور هرتزل" و تصویب پروتکل صهیون در اواخر قرن نوزدهم میلادی، "آرتور بالفور وزیر امور خارجه انگلیس" با صدور بیانیه‌ای موسوم به بالفور، سرانجام طرح تأسیس وطن صهیونیست‌ها در فلسطین را مطرح کرد.

با فروپاشی عثمانی و قیمومت انگلیس بر فلسطین، استفاده رسمی از واژه انگلیسی "فلسطین" با اعطای حکم قیمومت فلسطین به انگلیس بار دیگر رایج شد.

حتی پیش از آنکه حکم قیمومت در سال ۱۹۲۳ میلادی به‌صورت قانونی اجرا شود، انگلیسی‌ها از واژه فلسطین برای نامیدن بخش غربی رود اردن و از اردن برای نامیدن بخش شرقی این رود استفاده می‌کردند.

طرح سازمان ملل برای تجزیه فلسطین

در تاریخ بیست‌ونهم نوامبر ۱۹۴۷، مجمع عمومی سازمان ملل متحد با دو سوم رأی اکثریت بین‌المللی و ضمن تصویب قطع‌نامه 181، طرح سازمان ملل برای تجزیه فلسطین را به تصویب رساند.

این طرح که برای پایان دادن به مناقشه عرب‌ها و رژیم صهیونیستی در نظر گرفته شده بود، سرزمین فلسطین را به دو کشور یهودی‌نشین و عرب‌نشین تقسیم می‌کرد و بخش اعظم بیت‌المقدس را که شامل بیت‌اللحم می‌شد، تحت کنترل نیروهای بین‌المللی قرار می‌داد.

رهبران یهودیان افراطی -و از آن جمله آژانس یهودیان- این طرح را پذیرفتند؛ اما رهبران عرب فلسطین آن را نپذیرفته و از مذاکره در مورد آن امتناع و کشورهای عرب و مسلمان همسایه فلسطین نیز با طرح تجزیه مخالفت کردند.

سرانجام با ادامه کشمکش‌های نظامی بین شبه‌نظامیان فلسطینی و یهودی در فلسطین، حق سرپرستی انگلیس بر فلسطین در تاریخ پانزدهم می۱۹۴۸ به پایان رسید در حالی‌که یک روز پیش از آن تأسیس نامشروع رژیم صهیونیستی اعلام شده بود.

از دهه ۱۹۶۰ به بعد، اصطلاح "فلسطین" مرتبا در بافت‌های سیاسی به کار گرفته می‌شد. برای مثال صدور اعلامیه‌های مختلف، همچون اعلام تشکیل کشور مستقل فلسطین در سال ۱۹۸۸ توسط سازمان آزادی‌بخش فلسطین به کشوری که فلسطین نامیده می‌شد اشاره می‌کرد، و مرزهای آن را با درجه‌های مختلف وضوح تعریف کرده و از جمله خواستار ضمیمه شدن کل سرزمین‌های اشغالی به فلسطین شده بود.

هرچند با توطئه آمریکا و کشورهای غربی و خیانت سران سازش‌کار فلسطین، بخش بسیار کوچکی از سرزمین آبا و اجدادی فلسطینی‌ها زیر کنترل دولت موقت خودگردان قرار گرفت؛ اما ملت مظلوم این کشور همچنان مبارزه و مقاومت را به‌عنوان تنها راه آزادی قدس شریف انتخاب کرده‌اند.

بر اساس گزارش رهپویان هدایت، ریشه مسأله فلسطین به‌عنوان یک مسأله بین‌المللی در رودیدادهایی نهفته ‌است که تا پایان جنگ جهانی اول رخ داد. این رویدادها منجر شد جامعه ملل، فلسطین را به موجب سیستم قیمومت که به تصویب رسیده بود، تحت سرپرستی انگلیس قرار دهد.

در اصل این سرپرستی قرار بود به صورت موقت و تا زمانی ادامه یابد که فلسطین به استقلال کامل دست می‌یابد؛ اما در حقیقت سیر تحول تاریخی این قیمومت منجر به شکل‌گیری فلسطین به عنوان یک کشور مستقل نشد.

نکته قابل توجه و مستند دیگر آنکه بر اساس بررسی‌های ژنتیکی، جمعیت یهود و فلسطینی از لحاظ ژنتیکی تداخل دارند. مسلمانان فلسطینی دارای عوامل ژنتیکی‌ای هستند که در جمعیت شبه‌جزیره عرب یافت می‌شوند و در مورد یهودی‌ها بسیار نادر هستند. یهودیان اشکنازی نیز دارای عوامل ژنتیکی‌ای هستند که در افراد اروپایی دیده می‌شوند و وجود چنین عواملی در عرب‌ها بسیار کم است.

یکی از پژوهشگران به‌نام "نبل" با هماهنگ توصیف کردن این یافته به این نتیجه رسیده بود که "بخشی و یا کل عرب‌های مسلمان در این کشور[فلسطین] از نوادگان ساکنین محلی، عمدتا مسیحی و یهودی هستند که پس از پیروزی اسلام در قرن هفت بعد از میلاد به اسلام روی آوردند. این ساکنین محلی در واقع از نسل جمعیت اصلی‌ای که چندین قرن و حتی در دوره‌های پیش از تاریخ در این منطقه می‌زیسته‌اند، هستند."

ژنتیک‌شناسان دیگری با نام‌های آرنایز-ویلنا و سایرین پرونده ژنتیکی فلسطینی‌ها را با سایر افراد مدیترانه‌ای مقایسه کردند و عنوان کردند که "ریشه فلسطینی‌ها و ارتباط ژنتیکی آن‌ها با سایر جمعیت‌های مدیترانه‌ای، نشان می‌دهد که هم یهودی‌ها و هم فلسطینی‌ها از نژاد کنعان باستان که در دوره‌های کهن با مصری‌ها، ساکنان آنتالیا و بین‌النهرین آمیخته شده، هستند."

بنا بر مطالب پیش‌گفته و با تکیه بر شواهد تاریخی، جمعیت‌شناسی و ژنتیکی، ملت کنونی فلسطین همان وارثان فلسطینی‌های پیش از میلاد مسیح و پس از آن هستند که محل سکونت آن‌ها در ادوار مختلف تاریخی با نام فلسطین نامیده می‌شده و توهین به آن‌ها با عنوان "مهاجران به فلسطین"، تنها جابه‌جا کردن موقعیت غاصب و صاحب حق بوده و هیچ‌گونه سندیتی ندارد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۰۲
انجمن رهپویان هدایت

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی