شانتاژ رسانه ای و معکوس نشان دادن حقیقت، ترفند تشکیلات فرقه ضاله بهائیت است که در این راستا از رسانه های برانداز نیز استفاده می کند. امروزه با حضور مهره هایی چون ثابتی و اسماعیل پور در شبکه های برانداز و تصریح آنان به اتخاذ این رویکرد جایی برای این ادعا باقی نمی ماند که بهائیان قائل به عدم مداخله در امور سیاسی باشند.
بها در نهایت خود را حلول خدا و به عبارت دقیق تر تجسّد و تجسّم خداوند «انا الهیکل الاعلی» نامید و به این سبب است که امروزه مهره های فرقه ضاله بهائیت به جانب گور او سجده می کنند.
با نابودی وجدان اخلاقی، فرد مطیع دستورات غیرانسانی تشکیلات فرقه می گردد چراکه دیگر عامل بازدارنده در انجام این امور نخواهد داشت. در واقع، فرقه های تشکیلاتی، عدم پایبندی افراد به امور اخلاقی را به عنوان جاذبه ای برای افراد هرزه قرار می دهند و با جذب آن ها در ساختار جریان در صدد پیشبرد اهداف خود بر می آیند.
برای نمونه عباس افندی، از سرکردگان فرقه ضاله بهائیت پیشگویی کرده بود که «امر الهی در خاندان ما منقرض نمی شود.» و با این حال، شوقی افندی (نوه ی دختری و جانشین وی) مقطوع النسل از دنیا رفت.
دستور به جزم اندیشی و به عبارت دقیق تر ایزوله کردن ذهن افراد، کاری است که سردمداران فرقه ها به دنبال آن هستند. در فرقه ضاله بهائیت این اقدام در پوشش آموزش انجام می شود و در حقیقت مهره های بهائی با تعویض نام شست و شوی مغزی به آموزش در صدد کنترل ذهن اعضاء می باشند.
تشکیلات بهائیت، ساختمان های اداری خود، موسوم به مشرق الاذکار را در جوامع بدوی به عنوان تفرجگاه معرفی می کند که به محض ورود، فرد، با جوانانی روبرو می شود که جزوه هایی برای جذب حاضران به تشکیلات بهائیت در دست دارند و از آنها می خواهند پیش از بازدید از حتما آنرا مطالعه کنند.
تشکیلات بهائیت برای شست‌وشوی مغزی اطفال نیاز به مربی‌های فرقه‌ای دارد و ازاین‌رو به راه‌اندازی کلاس‌های زیرزمینی تربیت مربی تأکید کرده است.
حسینعلی نوری، خدای خود خوانده بهائیان در "گنجینه‌ی احکام" می‌نویسد: "این ظهور، ظهور رجعت کبری و عنایت عظیمی است که حکم جهاد را در کتاب محو نموده و منع کرده"
